
معجزات حضرت علي(ع)
سلام پرندگان
دستهاي مرغابي بالاي سر حضرت
علي(ع) در هوا پرواز ميكردند و صدا ميكردند. حضرت فرمود: به ما سلام ميكننند
منافقان به هم چشمك زندند، حضرت فرمود: قنبر! برو به اين پرندگان بگو نزد
اميرالمؤمنين بيائيد.
پس پرندگان در صحن مسجد پايين آمدند و حضرت به لغتي كه
ديگران نميفهميدند به آنها سخني فرمود، پرندگان گردن به سوي او دراز كرده صدا
كردند، حضرت فرمود : به ما سلام كردند.
طيالارض
ابنهبيره از دوري فرزندان و
اشتياق خودش به ديدار آنها با علي(ع) سخن ميگفت: علي(ع) به او دستور داد كه چشمانش
را ببندد، چشمش را روي هم گذاشت باز كرد ديد در مدينه در خانۀ خود است، بر بام
خانه رفت و كمي نشست. حضرت فرمود: بيا بردگريم و چشمش را به هم گذاشت و باز ديد در
كوفه است.
سخن گفتن زمين
اسماء نبت عمسين گويد: فاطمه
زهرا(س) فرمود: يك از شبها كه علي(ع) بر من وارد شد مرا به هراس انداخت. عرض كردم
چگونه تو را به هراس انداخت اي سرور زنان عالمين. فرمود شنيدم كه زمين با او حرف
ميزد و او نيز با زمين سخن ميگفت.
سبز شدن درخت خشكيده
حارث اعور ميگويد: با علي(ع)
از شهر خارج شديم در سرازيري رودي رسيديم و در آنجا درخت خشكيدهاي را ديدم كه
پوست آن كنده و شاخههايش خشك شده بود. حضرت با دست مباركش به آن زد و فرمود: «به
اذن خدا سبز و ميوهدار شو». ناگهان شاخههاي درخت سبز و ميوههايش انبوه شد و از
آن ميوهها چيديم و خورديم، برداشتيم و آورديم. فرداي آن روز نيز رفتم ديدم همانطور
سبز و داراي ميوه ميباشد.
چنار خونبار
خطه الموت، اين ديار دور
افتاده در قلب ارتفاعات و صخرهها نه تنها مدفن امامزاده علياصغر، فرزند امام
موسي كاظم است بلكه جايگاه احساسات پاك مردمي است كه عاشوراي هر سال در حرم مطهر
امامزاده حلقه ميزنند و عزاداري ميكنند. اين سنت مذهبي هر ساله با وقوع يك پديدۀ
اعتقادي همراه است كه آن را معجزۀ بزرگ خاك زردآباد نام نهادهاند. اين معجزه همان
چنار كهنسال خونين است. درختي كه سالهاست در روز عاشورا از شاخههاي آن قطرات خون
تراوش ميكند و گفته ميشود كه هيچ سالي در اين پيشامد وقفهاي نيفتاده است.
در روز عاشورا با ورود به صحن
امامزاده اولين چيزي كه جلب نظر مي كند چشمهاي جستجوگر و مشتاقي است كه در زير
درخت چنار سر به آسمان دارند، لابهلاي شاخههاي درخت را ميكاوند و جوشش مايع
خونرنگ را از شاخۀ درخت نظارهگرند.
نگاهي به تاريخ وقوع اين
پديده نشان ميدهد كه اين واقعه اي جديد نيست. در دوران پادشاهي شاه سلطان حسين
صفوي، موضوع خون آمدن از درخت چنار شهرت داشته؛ كه در آن پادشاه صفوي عالماني را
براي تحقيق صحت و سقم مسأله به قريه زر آباد فرستاد. از جمله اين فرستادگان ميرزا
قوامالدين محمد قزويني بود كه رسالهاي از مشاهدات خود دربارۀ اين درخت به نام
چنار خونبار تأليف نمود. پس از او عالمان ديگري نيز به همين منظور به زرآباد سفر
كردند و در كتب و رسالات خود شرح وقايع روز عاشورا را بيان نمودند.
در بيش از پانزده منبع ذكر
شده كه در طول تاريخ، عالمان با توجه به امكانات و تكنولوژي آن روزها در صدد كشف
حقايق اين پديده برآمدهاند. پديده اي كه اتفاقي و مصنوعي نيست، چون ساليان سال در
حكومتهاي مختلف به وقوع پيوسته و براساس گردش ماه قمري تنها يك روز از سال آن هم
در روز خاص عاشورا اتفاق ميافتد. و عارضه طبيعي نيست زيرا درختي با اين توصيفات
در مناطق مختلف دنيا ديده و يا معرفي شده است.
معجزات و آيات الهي متوقف
نشدهاند و هنوز هم جريان دارند و گويي اين معجزه قيامي را كه به ابديت پر كشيد و
به جاودانگي پيوست و خوني كه نخشكيده و هميشه جوشيده را ياد آور ميشود.
منبع:
نشريه هنرهاي زيستن، شماره 4
بازگشت
Share
|