بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

بال‌هايت را به خاطر آور

 

 

"كسي كه امكان دعا و توكل را از دست داده مثل شير بي دندان و عقاب بدون پر است. او يكي از خورشيدهاي اصلي زندگي خود را از دست داده است."

استخراج از ادامه كتاب تعاليم حق

 

زماني در گذشته‌هاي خيلي خيلي دور، آنقدر دور كه رد پاي آن تنها در افسانه‌ها باقي است، انسان‌ بال‌هايي داشت كه مي‌توانست آنها را بگشايد، از زمين و تمامي محدوديت‌هاي آن فرارود، و در آسمان بي‌كران به پرواز درآيد. آخر تمامي آسمان‌ها و زمين براي او خلق شده بود. در آن هنگام انسان نيز بيشتر اوقات را همچون پرندگان در آسمان سپري مي‌كرد، تا اينكه روزي براي خود خانه‌اي ساخت؛ خانه‌اي بر روي زمين، و همين خانه او را پاي‌بند زمين كرد. همچنان كه روزها سپري مي‌شدند او بيشتر و بيشتر در زمين بود و كمتر و كمتر در آسمان، تا اينكه روزي بر خلاف پرندگان كه هيچگاه نه آسمان را از ياد مي‌برند، نه پرواز و نه بال هايشان را، او هر سه را به فراموشي سپرد، هم آسمان، هم پرواز و هم بال‌هايش را، اين فراموشي تا آنجا ادامه يافت كه بال زدن را از ياد برد و آن‌قدر بال نزد كه پرهاي بالهايش يكي يكي افتاد. در اين هنگام آسمان و پرواز و انسان بالداري كه آسمان‌ها نيز از آنِ او بود، به افسانه‌ها پيوست و انسان موجودي شد زميني و محدود به زمين...

 

پرنده‌اي را تصور كنيد كه بدون پر و ناتوان از پرواز كردن بر روي زمين راه مي‌رود و ...، حال عمق فاجعه وقتي آشكار مي‌شود كه آن پرنده يك عقاب بلندپرواز  و شاه آسمان‌ها  باشد. يك عقاب بي‌پر هويت اصلي خود را از دست مي‌دهد و اوج گرفتن در آسمان لايتناهي، احاطه بر همه‌ي جنبندگان زمين، امكان شكار و فرمانروايي بر آسمان‌ها كه حقيقت وجودي‌ اوست تنها به افسانه‌اي بدل مي‌شود.

سلطان جنگل نيز كه طنين صدايش لرزه بر اندام موجودات جنگل مي‌اندازد، اگر دنداني نداشته باشد، تنها نام سلطاني را به يدك مي‌كشد، اما اثري از اقتدارات شاهانه در او به چشم نمي‌خورد، او به سختي قادر خواهد بود پسمانده‌ي غذاي ديگر جانوران را فرو دهد، چه رسد به شكار!

داستان سلطان بي‌دندان جنگل! و فرمانرواي بدون پر آسمان‌ها! حکايت زندگي انسان‌ امروزي است... انسان به قدري به محدوديت‌هاي زميني خود خو كرده و تنها به پاهاي خود وابسته شده كه بال‌هايي را كه خداوند براي از ميان برداشتن همه‌ي محدوديت‌ها و پرواز در آسمان‌ها به او داده بود به كلي از ياد برده است. حتي اگر باور آن دشوار باشد، اما اين امري انكار ناپذير است كه انسان امروزي همچون عقابي بدون پر و شيري بي‌دندان امكاني مهم و حياتي را از دست داده است؛ امكاني كه اقتدار موروثي(1) او در آن است. اما آن امكان از دست رفته كه همچون پر عقاب و دندان شير، نقشي اساسي در افزايش كيفيت زندگي انسان بر عهده دارد، چيست؟

راز از ميان برداشتن همه‌ي محدوديت‌ها، نشدن‌ها، و اقتدار از دست رفته‌ي انسان در اين جاست: دعا و  توكل.

دعا و توكل همچون دو بالي است كه خداوند براي فرارفتن از تمامي محدوديت‌هاي زميني و تجربه‌ي بي‌مرزيِ آسمان، به انسان بخشيده بود. دوبالي كه شايد ديگر حتي آنها را به ياد هم نياوريم! دعا و توكل در واقع امكاني است براي بهره‌مندي از اقتدارات بي‌حد الهي و درخواست و فراخواندن نيروي بي‌مرز خداوند به فضاي زندگي خويش، نيروي بي‌مرزي كه هر غير ممكني برايش ممكن است و در واقع هيچ چيز جز به آن ممكن نيست، چرا كه پاهاي انسان نيز براي راه رفتن در زمين از اوست، اما با اتكاء به پاها نمي‌توان از مرزهاي محدود زميني فراتر رفت. با اتكاء به پاها پرواز ممكن نيست و نشدن‌ها بي‌شمار. تنها با بال‌هاي دعا و توكل مي‌توان حيطه‌ي بي‌مرز اقتدارات الهي، و حتي دنياي معجزات را تجربه كرد.

انسان مخلوق بي‌نهايت محبوب و عزيز خداوند است، و خداوند خالق اوست، خالقي كه براي قدرت و دارايي او حد و مرزي قابل تصور نيست. هر چند مخلوقات او چيزي از خود ندارند، اما در واقع برخورداري از قدرت و دارايي بي‌حد و مرز خالق، هر غير ممكني را برايشان ممكن مي‌سازد.

دعا و توكل مي‌تواند برخورداري از امكاناتي را فراهم سازد كه در حالت معمول (كه البته حالت غير طبيعي و به دور از ذات انسان است) دسترسي به آنها بسيار بعيد و غير ممكن مي‌نمايد؛ امكاناتي همچون برخورداري از حمايت كائنات و دنياي اسرارآميز غيب.

دعا و توكل درخواست حمايت از تنها نيروي حاكم بر تمام هستي است، نيرويي كه هر چند به نام‌هاي گوناگون خوانده مي‌شود، اما يكي بيشتر نيست. انسان با محروم ساختن خود از دعا بزرگ ترين و در عين حال طبيعي ترين حامي خود را از دست مي‌دهد و ارتباط خود را با سرچشمه‌ي قدرت قطع مي‌كند.

از دست دادن امكان دعا، از دست دادن يكي از خورشيد هاي اصلي زندگي است. حال آن‌كه حيات و ادامه‌ي زندگي همه‌ي موجودات به نور و گرماي خورشيد وابسته است. با خورشيدِ دعا، " دانه هايي كه خداوند در روح و جان انسان كاشته (نيروها- قابليت ها و كيفيات باطني) شكوفا شده و مي رويند. وجود انسان، زنده مي شود و به حيات الهي، زندگي شاد و پربار مي‌شود و بهشت الهي عيان مي‌گردد."(2)

به راستي دعا زنده كننده‌ي افسانه‌ها و پيوند زننده‌ي دنياي رؤيا و واقعيت است، حتي اگر در باور ما نگنجد! دعا قابليت فراموش شده‌اي است كه مي‌توان گفت كارآيي آن دربهبود زندگي، هزاران بار بيش از هر توانمندي و تخصص،و امكان و ثروتي است.(3) دعا مي‌تواند كيفيت زندگي كنوني ما را از زمين تا آسمان تغيير دهد. اما به واقع چه تعداد از ما به دعا به عنوان يکي از خورشيدهاي اصلي زندگي خويش نگاه مي‌کنيم؟ خورشيدي که نور آن گستره‌ي زندگي ما را روشنايي مي‌بخشد؟ آيا تا به‌حال انديشيده‌ايم كه ممكن است حلقه‌ي گمشده‌ي اتصال ما به پاسخِ بسياري از دعاهايمان، در نگاه خود ما باشد ... ؟ از كجا بدانيم نگاه ما به دعا چگونه است؟ و نگاه دعا به ما چگونه ...؟

 

 

1- اشاره به مقام انسان كه وارث و جانشين خداوند بر روي زمين است.

2- كتاب جريان هدايت الهي

3- امام رضا (ع) فرمود:" دعا (در رفع مشكلات و فراوان شدن روزي) از نيزه‌ي تيز كارگرتر است. (اصول كافي 2، ص469، ح6)

 

منبع: فصلنامه علم موفقيت، شماره 15

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com