
چرا عاشورا زنده است؟
اين حسين كيست كه دلها همه ديوانهی اوست؟
اين چه شمعي است كه جانها همه پروانهی اوست؟
باز محرم آمده و عاشورا
و زمزمههاي يا حسين. روايت عشقِ آسماني سرور آزادگان جهان و هفتاد و دو يار
پاكبازش اما اين نه يك قصّه و حادثه است و نه نمايشي از يك رويدادِ درام كه در صحنهی
تئاتر شهر و تماشاخانهها به نمايش در آيد بلكه روايتي زنده است كه در هر كوي و
برزن و بن بستي با زدن خيمهها و نواختن طبلها و جاري شدن اشكها به نمايش در ميآيد.
اين يك حركت است. بستري زنده و پويا كه با
تفسير زندهی آن در هر عصري تحولاتي عميق در سرنوشت امتِ آن عصر به وقوع
پيوسته است. روايتي كه زندگان را به زنده گي، خواب رفتگان را به بيداري و خاموشان
را به فريادي دوباره ميخواند.
چه بسيار وقايع و حوادثي
كه پس از چند بار روايت كردن كهنه و ملال آور شده و به لاي كتابها در قفسهی
كتابخانهها منتقل شده و براي هميشه مدفون گرديده اند و جز براي استناد محققان و
مورخان در كتاب هايشان خاصيّت ديگري ندارند.
به راستي اين حسين كيست
كه وقتي نام و خاطرهی قيامش در يادها زنده ميشود مهم ترين و به ياد ماندني
ترين حوادث و رويدادهاي كل عالم در همهی ادوار گذشته به يك باره در مقابل آن رنگ
ميبازد و به كناري ميرود و خون او چنان
در رگهاي ما جاري شده و ميجوشد كه نا خود آگاه خود را در مقـابل همهی
ظالمين و دشمناني كه در برابر او صف آرايي
كردند قـرار ميدهيم و خون خواه آنان ميدانيم.
انصافاٌ به جز واقعهی
عاشورا كدام واقعهی تاريخي را از ابتداي خلقت تا كنون سراغ داريد كه چنين ويژگيهاي
منحصر به فردي را دارا باشد؟ هيچ فكر كرده ايد كه چرا و به چه انگيزه اي سيلِ
انبوه مرد و زن و پير و جوان هر ساله به خيابانها ريخته و چنان براي او و مظلوميتش ميگريند كه گويي آن
واقعه همين حالا در شرف وقوع است و چرا با اين كه
همه آخرِ داستان را ميدانند باز همچنان به ديدن نمايش آن حوادث مينشينند
و با شنيدن هزار بارهی آن نه تنها ملول
نشده بلكه با تمام وجود و از ته دل ميگريند؟ آيا به جز زنده بودن اين واقعه دليل
ديگري براي آن سراغ داريد؟
دليل زنده بودن اين
واقعه در ارتباطِ مستقيم و زندهی رقم زنندگان اين واقعه با خداوند شكل ميگيرد.
زنده اگر نبيند، نشنود و دريافت نكند كه زنده نيست! زنده متوجه تمام حركات اطـراف
خـود و بلكه همهی عالم است. نشانـهها و اشـارهها را ميفهمد و تفسير ميكند.
دوستان و دشمنانش را ميشناسد. زنده هم
راه عبور را خوب ميشناسد و از راه آن ميرود و هم تلهها و بيراههها را تشخيص ميدهد.
تمام اين نشانهها در واقعهی عاشورا كاملاً نمايان بود و امام حسين(ع) به عنوان سردمدار و رهبر اين حركت و تپنده ترين
عضو اين پيكرهی زنده و قلب اين جريانِ رونده،
ارتباطي زنده را با همهی اجزاء اين حركت برقرار ميكرد، تعاليم را در
ميدان عمل آموزش داده، خطوط حركت را ترسيم نموده و جريان را به پيش ميبرد.
هر واقعه اي كه به هر
نحوي در ارتباط زنده با خداوند قرار گيرد مجراي قصدها و خواستههاي خداوند ميگردد
و او هميشه توسط وقايع زنده، قصدها و ارادهی
خود را به بهترين شكل بيان ميكند هر چند كه اين قصدها با هيچ معيار و چهار چوب ذهني، منطقي، سياسي، و.......قابل
توجيه و تفسير نباشد.
و خداوند تماميت عشق و
سرسپردگي عاشقانش را ميخواهد با همهی آنچه كه هستند و دارند و نه وعدهی
خدمتگزاري و عبادت و تسليم با امكانات عالي و شرايط ايده آل در آيندههاي نامعلوم!
در نهـضت امـام
حسين(ع) چـون همـه چيز زنده بود پاسخ به
سـؤالات معشـوق نيز با عملِ زنـدهی او
پاسـخ داده ميشد. اگر بپرسد چگونه ميخواهي عشقت را ثابت كني؟ با خون خود پاسخ ميدهد.
اگربگويد قيام تو به تنهايي كافي
نيست، با تمام اهل و فـرزندان و دارائي و
قبيلـهی خـود به راه ميافتد. اگر
فـرمود اشتياقت را به مـن چگونه بيـان ميكني چنـان نيايشي در دل شب به راه مياندازند و معشوق را
با تمام وجود خود طلب ميكند كه نمونه اش را در هيچ واقعه ديـگري نميتوان ديد.
اگر گفت همراهانت هم بايد مثـل خـودت همـگي خالـص بـوده و بـا آگاهـي تمـام شهادت
را قبـول كنند، شـب كـه ميشود تمامـي يـاران را جمـع ميكند و ميفرمايد:
حال كه شب است و هيچ كس
شما را نميبيند و از چشمهاي سرزنش كنندگان در امانيد، از تاريكي شب استفاده كنيد
و هر كس كه ميخواهد برود و عده اي هم ميروند. اگر بگويد معشوق تو دوست دارد خودش
شما را در لحظهی رسيدن به بارگاهش پذيرايي كند و سيراب نمايد، همگي با لبان تشنه
به ديدار او ميشتابند كه سَقاهُم ربُهُم شراباٌ طهُورا.... اگر اين
رابطه زنده نباشد و معشوق تنها در پس ِافكار و خيالات عاشق باشد آيا هرگز امكان
چنين پاسخگويي زنده اي وجود دارد؟
آري چنين است
ارتبـاط خداوند ِحـّيِ قيّوم با زندگانِ
عشق. هـر چه او ميخواهد اينها انجام ميدهند و هـر چـه اينـها آرزو ميكنند او برآورده
ميسازد و اين يعني "زنده گي" و اينگونه است كه هر قطره اي كه به
اين رودخانهی زنده و روان ملحق ميشود براي هميشه زنده ميماند و زندگي ميبخشد.
هر چند كه ظاهراً محو شود.
امام حسين(ع) در حركتي
كه به پهناي تمام تاريخ به سوي ابديّت در حركت است، به تمام زندگاني كه فرياد هَلْ
مِنْ ناصِرٍ يَنْصُرُني (آيا كسي هست كه مرا ياري كند؟) او را شنيدند، پيام خداوند را رساند و خود
نيز به آن پاسخي بي نظير داد. پاسخي كه براي هميشه در تاريخ ماندگار شد.
و خداوند هميشه منتظر
جوابِ ياري دهندگان خود بوده و هست. خوشـا به حال كساني كه در هـواي او نفـس ميكشند
و نـداي او را ميشنوند و به او پاسخي شايسته ميدهند.
توسط: مانا
بازگشت
Share
|