در زندگی ما انسان های
امروزی رفتارها و روش های بسیاری هست که غالباً در سراسر زندگی از روی عادت یا سنت
های به ارث رسیده به ما انجام می شوند، در حالی که می توان با کمی تعمق بهبودشان
بخشید، کیفیتشان را ارتقاء داد و یا حتی زیر و رویشان کرد. یکی از این موارد هدیه
دادن به دیگران است.
اغلب ما وقتی می خواهیم
به یکی از اقوام، دوستان یا آشنایان هدیه ای بدهیم در بارۀ چیستی آن، قیمت و ارزش
مادی اش، سایز و اندازه اش، تناسب آن با دریافت کنندۀ هدیه ... و در یک کلام
دربارۀ ظاهر آن زیاد فکر می کنیم.
اما آیا تا به حال دربارۀ
ویژگی های باطنی هدایایی که می دهیم هم فکر کرده ایم؟ آیا هدیه های ما اصلاً باطن
و روحی هم دارند؟
از نگاهی می توان گفت که
هدیه ها هم مثل انسان ها هستند که حقیقی و زنده بودنشان منوط به آن است که علاوه
بر ظاهر، روح و باطنی هم داشته باشند.
چنانچه هدیه ای فاقد روح
باشد، هر چند در ظاهر یک هدیه است، اما در باطن هدیه محسوب نمی شود، اما ببینیم
منظور از زنده و حقیقی بودن یک هدیه چیست؟
بر اساس عرفان بومیان
استرالیا، هدیه باید مطابق با خواستۀ شخص باشد (نه به خاطر اجبارهای بیرونی). هدیه
نباید هیچ احساس دِینی ایجاد کند و باید بی قید و شرط داده شود. افرادی که هدیه را
دریافت می کنند، حق دارند هر کاری می خواهند با هدیه بکنند. می توانند آن را به کار
بگیرند، از بین ببرند، ببخشند یا هر کار دیگری. این هدیه بدون هیچ شرطی متعلق به
آنهاست، و کسی که هدیه را داده نباید انتظار بازگشتی داشته باشد. اگر این شرایط
موجود نباشد، آن چه داده شده هدیه نیست و باید نام دیگری بگیرد. (1)
حال بد نیست هدایایی که
تا به حال به دیگران داده ایم را از نقطه نظر ارزش و ویژگی های باطنی شان نیز ارزیابی
کنیم. ببینیم کدام یک از آنها را بر اساس میل و علاقۀ درونی خود به دیگری داده ایم
و نه بر اساس اجبارهای بیرونی و یا صرفاً به خاطر فرارسیدن مناسبت هایی همچون عید
و سالگرد تولد و ازدواج، خرید منزل نو و امثال اینها؟ کدام یک از آنها را بدون
توقع بازگشت و بدون رویکرد "یکی تو یکی من"، اهدا کرده ایم؟ کدام یک از
آنها را به دور از خودنمایی و برای حفظ آبروی اجتماعی خویش، بلکه به راستی برای
شاد کردن هدیه گیرنده، هدیه داده ایم؟ و در کدام یک، هدیه گیرنده را مالک تمام
عیار هدیه دانسته ایم بدون اینکه توقع داشته باشیم او همان رفتاری را که ما دوست
داریم با هدیه مان داشته باشد؟
هر چه هدیۀ ما از مظاهر نفس خالی تر و از عشق و محبت سرشارتر باشد، از ارزش باطنی بالاتری
برخوردار است.
بومیان استرالیا معتقدند
در حقیقت فقط احساسات و عواطف افراد در ارتباط با موضوعات گوناگون ثبت می شود. این
عواطف و احساسات در یکایک سلول های بدن، در ذرات شخصیت، در ذهن و وجود ابدی به ثبت
می رسند. به عبارت دیگر ما این مرحله از زندگی را با کارنامه ای ترک می کنیم که
نشان دهندۀ عواطف لحظه به لحظۀ ماست. احساسات، بخش غیر قابل مشاهده و ابدی وجود ما
را پر می کنند و همین هاست که یک فرد خوب را از یک فرد کمتر خوب متمایز می کند. (2)
هدیه ای که در باطن
سرشار از محبت است، نه تنها حال و وضع خود شخص را ارتقاء می دهد، بلکه خود یک قاصدک
محبت است، و فارغ از چیستی و ارزش مادی هدیه، اگر از دل بر آمده باشد لا جرم بر دل
هم می نشیند.
پی نوشت:
1 ـ برگرفته از: پیام گمگشته ـ عرفان بومیان استرالیا ، ص189.
2 ـ برگرفته از: پیام گمگشته ـ عرفان بومیان استرالیا ، ص119.
نوشتۀ نیکا