بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

از نارضایتی ها بکاهیم، نه اینکه بر آن ها بیفزاییم

 

نمی دانم شما تا به حال، از داشتن چنین تجربه ای در امان مانده اید یا نه، اما برای من بارها پیش آمده که روزی را در آرامش نسبی و بدون نارضایتی و مشکل خاصی آغاز کرده بودم که ناگهان سر و کلۀ دوستی، فامیلی، آشنایی، پیدا شده و خواسته یا ناخواسته، چیزی از داشته هایش را به رُخم کشیده است، و حاصل آمدن و رفتنش، تنها گذاشتن من بوده با نارضایتی سربرآورده در وجودم!

آنچه او از آن بهره مند بوده و من بی بهره، به عنوان یکی از عوامل مهم خوشبختی زا، آن قدر جلوی چشمانم رژه می رفته که اجازه نمی داده آرامش و رضایتی که پیش از آمدن او داشتم را دوباره احساس کنم.

نتیجۀ بارها گرفتار شدن در چنین موقعیتی، رنج کشیدن و کلنجار رفتن با نارضایتی های پدید آمده، به دست آوردن بینش و نگاهی روشنگر، و نیز آداب و آموخته هایی است که در اینجا قصد دارم آن ها را بازگو کنم. به خصوص که در این روزها، قرار گرفتن در معرض چنین حملاتی منحصر به آمدن یک دوست و آشنا یا شرکت در یک مهمانی و امثال اینها نیست. این روزها، کافی است به صفحۀ شخصی تان در شبکه های اجتماعی مراجعه کنید، تا طی فقط چند ثانیه مورد حملات چند جانبه و سرسخت  انواع و اقسام تصاویر و ویدیوها و مطالب و متون به رخ کشاننده واقع شوید.

مهم ترین و اساسی ترین نکته هایی که می توانند به مثابۀ زره ای پولادین در برابر حملات نارضایتی زا، ما را از دچار شدن به نارضایتی حفظ کنند از این قرارند:

 

خواهان افزایش کیفیت زندگی باشیم و فریب کمیت ها را نخوریم! 

افزایش کمیت ها، اشیاء و اشخاص در زندگی بیرونی، لزوماً منجر به افزایش کیفیت و حس و حال زندگی در درون انسان نمی شود. یکی از مصادیق بارز این واقعیت هم ثروتمندترین هایی بوده اند که در کمال ناباوری خودکشی کرده اند.

 

فریب تصاویر و کلمات را هم نخوریم!

تصاویر و حرف ها غالباً فرسنگ ها با واقعیت فاصله دارند. تصاویر غالباً ژست هایی فریبنده بیش نیستند...

می خواهیم عکس بگیریم  ... حالا همه بگید چیـــــــــــــــــــــز ...

لبخندهایی که غالباً به این طریق در داخل تصاویرنقش می بندند، نشانی از شادمانی دل ها ندارند.

کپی کردن و چسباندن اشیا و لبخندها در کنار هم نیز یکی از شیوه های تبلیغاتی، برای غالب کردن اجناس به ماست.

 

مقایسه ممنوع!

تمام زیبایی زندگی به آن است که هر انسان و هر موجودی در هستی منحصر به فرد است، با داستان زندگی خود و شرایط منحصر به خود.

قصد خالق، ایجاد خلقت های یکه و بی همتاست، نه کپی کاری. ارزش هر وجودی هر موجودی، از جمله خود ما، در خود بودنمان است نه درشبیه به دیگری بودن، حال آن دیگری چه یک هنرپیشه مشهور باشد چه یک پزشک بنام.

بهترین راه خوشبختی آن است که خودمان و زندگی خودمان را همان گونه که هست، منطبق بر ویژگی های ذاتی خود، بپذیریم. شاید در نظر ما گل سرخ بهتر از درخت چنار باشد، اما تصور کنید که اگر در جهان هیچ درخت چناری نبود و تمام چنارها تبدیل به گل سرخ می شدند، آیا جهان بهتر و زیباتر می بود؟ بی تردید جای درخت چنار در آن خالی بود. درخت چنار نقشی را در طبیعت به عهده دارد که گل سرخ قادر به ایفای آن نیست. اگر به خوبی بنگریم درک می کنیم که هیچ برتری و کهتری خاصی میان گل سرخ و درخت چنار برقرار نیست. همین طور هر انسانی را بهر کاری و نقشی ویژه ساخته اند. راه دیگران، راه ما نیست و راه ما نیز راه دیگران نیست. داشته های ما هماهنگ با نقش خودمان است و داشته های دیگران هماهنگ با نقش خودشان، و هر یک دارای ارزش خاص خود.

 

و اما نوعی مقایسۀ مثبت

مقایسه به شیوه ای که اکثر ما انجام می دهیم، کاری مخرب است که باید به هر ترتیب کنار بگذاریمش. اما یک نوع مقایسه هم هست که می تواند مثبت محسوب شود و آن مقایسۀ وضع زندگی خود با اشخاصی است که در وضعیت نامساعدتر و دشوارتری از ما قرار دارند. هم اکنون کم نیستند اشخاصی در دنیا که آرزومند داشتن زندگی ای چون ما هستند. بعضی به دلیل جنگ ها آواره اند، بعضی در حوادث طبیعی خانه و زندگی و عزیزان خود را از دست داده اند. گاه بعضی محرومیت ها چنان جلوی چشمانمان را می گیرند که بعید نیست خود را بدبخت ترین آدم روی زمین تصور کنیم. چنین مقایسه های مثبتی می توانند ما را از بند این تصورات بدبینانه برهانند و به ما نیرو دهند تا شرایط خود را بهتر و راحت تر تحمل کنیم.

 

اجازه ندهیم که دیدن داشته های دیگران مانع از دیدن داشته هایمان شود

نعمت ها و داشته های خودمان را ببینیم و فهرستی از آنها تهیه کنیم و هر روز برای داشتنشان سپاسگزار باشیم. توجه مدام به داشته ها یکی از کلیدهای اصلی حفظ رضایت در زندگی است. متأسفانه انسان به نعمت های بسیار با ارزشی که از آنها برخوردار است عادت می کند، وجود آنها را بدیهی می شمارد و غصه نبود چیزهای بسیار کم ارزش را در زندگی خود می خورد. اما مگر نبوده اند اشخاصی که طی یک حادثه مانند یک تصادف بینایی خود را از دست داده اند؟ بنابر این هر روزی که سالم به خانه می رسیم، تمام این نعمت های باارزش دوباره به ما داده شده اند. آیا برخورداری از نعمت بینایی، شنوایی و امثال اینها بسیار باارزش تر از داشتن یک اتومبیل خاص نیست؟ آیا هیچ یک از ما حاضریم بینایی خود را از دست بدهیم و در عوض آن یک اتومبیل مدل بالا به دست آوریم؟ آیا قدرناشناسی نیست که به خاطر نداشتن یک اتوموبیل افسرده باشیم و به خاطر داشتن چشم هایمان از شادی پر در نیاوریم؟


هیچ وضعیتی مطلوب مطلق که نیست هیچ، تا ابد پایدار هم نیست

اصولاً انسان مزایای شرایط موجود خود را نمی بیند و به عکس معایبش را می بیند و مزایای شرایطی که ندارد را می بیند و معایبش را نمی بیند! و این دقیقاً عکس آن حالتی است که باید باشد.

خوب است بدانیم که هیچ وضعیتی مطلوب مطلق نیست. مثلاً مجرد بودن مزایا و محدودیت های خودش را دارد و متأهل بودن هم همین طور. زندگی در هر کشوری هم مزایا و معایب خاص خود را دارد. و همین طور هر چیز دیگر، بنابر این آیا بهتر نیست ما در هر وضعیتی که هستیم، به جای دیدن معایب، مزایای آن را ببینیم و راضی و خشنود باشیم؟

 

و بالاخره این که ادب از که آموختی؟

بسیاری از ما اثرات نامطلوب فخرفروشی های دیگران را تا مغز استخوان تجربه کرده ایم. اما متأسفانه شیوه ای که غالباً در مواجهه با چنین شرایطی در پیش می گیریم، بی شباهت به مقابله به مثل نیست. یعنی سعی می کنیم ما هم به نوبۀ خود داشته های خودمان را به رخ دیگران بکشیم و این گونه فشار وارد آمده بر خود را تخلیه کنیم.

خوب است صادقانه از خود بپرسیم که آیا پاسخ دادن به عملی ناپسند با عملی مشابه آن، می تواند حلال مشکل باشد یا بیش از پیش بر این مشکل می افزاید؟

خوب است اثرات اعمال خود را ببینیم و بدانیم که آنها در نهایت همچون یک بومرنگ به سوی خودمان بازمی گردند. فخرفروشی های ما دیگران را از زندگی شان ناراضی می کند و منجر به نابسامانی های اجتماعی همچون افزایش سطح خواسته ها در خانواده ها، مصرف گرایی، گران فروشی، کلاهبرداری، دزدی، ناامنی اجتماعی، اعتیاد و بسیاری نابسامانی های دیگر در همان جامعه ای خواهد شد که ما نیز در آن زندگی می کنیم و دامن خودمان را نیز خواهد گرفت. به علاوه دیگران نیز همچنان می کوشند تا نارضایتی های خود را با مقابله به مثل تخلیه کنند و این حالت با گونه ای تشدید شده مجدداً به خودمان حمله خواهد کرد.

اگر به درستی مشاهده کنیم خواهیم دید که فخر فروشی به دیگران دردی از دردهای ما را دوا نمی کند که هیچ، تنها به عمق دردهای دیگران و جامعۀ بیمارمان می افزاید.

اگر ما از نعمتی برخورداریم، چه نیازی داریم آن را به رخ دیگران بکشیم؟ اگر تجربۀ خوبی داشته ایم، به سفری رفته ایم که در آن به ما خوش گذشته، چه نیازی است آن را همه جا جار بزنیم و دل اشخاصی که امکان داشتن آن تجربه یا رفتن به چنین سفری را نداشته اند به درد آوریم؟ اگر همسر خوب و مهربانی داریم، اگر فرزند خوب، باهوش و موفقی داریم، اگر پدر و مادرمان در قید حیات هستند و دوستمان دارند و ما نیز آنها را دوست داریم، اگر از وضع مالی خوبی برخورداریم و ... چه نیازی است این نعمت هایمان را قاب کنیم و جایی در معرض دید همگان نصب کنیم در حالی که بسیاری اشخاص از این نعمت ها بی بهره اند؟ آیا واقعیت جز این است که با چنین رفتارهایی به دیگران می گوییم، ببینید من چیزی دارم که شما ندارید! آیا ایجاد نارضایتی و احساس بدبختی و رنج  دادن به دیگران، عملی زیبا و رفتاری انسانی است؟!

گاه به نظر می رسد که اغلب ما با فخرفروشی هایمان، ندانسته و ناخواسته به وسیله ای در دست شیطان تبدیل شد ه ایم، چرا که اوست که از هر سو بر بندگان خداوند می تازد تا آنها را ناسپاس کند!

خوب است در کارها و رفتارهای خودمان کمی دقیق تر شویم و ببینیم اثر آنها، و در یک کلام اثر وجود ما بر دیگران چیست؟ آیا وجود ما در این سیاره با چنین رفتار و کردارهایی، منجر به افزایش دلشادی و رضایت و قناعت و سپاسگزاری در دیگران می شود یا به عکس منجر به پدید آمدن اندوه، نارضایتی، زیاده طلبی و قدرناشناسی؟

 


در فرای همۀ این‌ها

در پایان کلام و در فرای همۀ این گفته‌ها، به دو ویژگی نیاز داریم:

ـ اطمینان به مهر بی حد و مرز خداوند و نداشتن کوچک ترین تردیدی در این که او رب ارحم الراحمین همۀ بندگان خویش است و در حق هیچ یک از آنها کوتاهی و ظلمی روا نمی دارد و به هر بنده ای بهترین ها را در بهترین زمان ها می رساند. لذا در هر زمان، داشته ها و نداشته های هر شخص متناسب با صلاح خاص زندگی اوست.  پس اگر می بینیم که دیگری از نعمتی برخوردار است که ما ظاهراً از آن بی بهره ایم، شک نکنیم که برخورداری از آن، در حال حاضر به نفع ما نبوده است.

ـ همان گونه که داشته های خودمان را حق خود می دانیم، داشته های دیگران را نیز حق آنها بدانیم و آنچه خداوند برای دیگر بندگانش خواسته و پسندیده است را ما نیز برای آنها بخواهیم و داشتنش را برای آنها بپسندیم. به این ترتیب ویژگی بسیار والای خوشدلی (روا داشتن نعمت ها بر دیگران) را در خود بپرورانیم و از اثرات فوق العادۀ آن یعنی پیوسته "دل خوش بودن" برخوردار شویم. 


نویسنده: شینا


 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com