
در دام مهر موهوم
گاهی وقتها کسانی در اطراف شما هستند که بدجوری همه و از جمله شما را تحویل می گیرند و به قول معروف لیلی به لالالی همه میگذارند. در نگاه اول این دسته از آدمها، اشخاص خوب و متواضع و مهربان و اهل ملاحظهای هستند که میتوانند در دل همه جایی برای خود باز کنند. این گونه افراد همه جا یافت میشوند، بین فامیل، در و همسایه و همکاران یا دوستان. پـای حرف هـر کس مینشینی از آنها تعـریف میکند و خـلاصه ایـن تصـور ایجـاد میشود که آدمهای بی عیب و نقصی هستند که از خوش اقبالی ما سر راهمان آشکار شدهاند.
اما من میخواهم بگویم هر کس که ظاهراً خوب و دوست داشتنی باشد، مهرورز واقعی نیست و ممکن است دچار اختلالی به نام مهرطلبی باشد. تمایل به تأیید و پذیرش مهر طلبها نیز احتمالاً ناشی از ضعفها و اشکالاتی در خود ماست که قصد اصلیام از نگارش این مقاله اشاره به همین نقاط ضعف است. اول لازم است به نظر روان شناسان توجه کنیم.
" یک شخصیت متعالی و کمال یافته بسیار مهر میورزد، اما مهر بی دریغ. برای مهری که به دیگران می ورزد، بازگشت و تاوان نمیخواهد، مهر نمیدهد تا خدمات دیگری بگیرد. مهر نمیدهد تا تأیید و تشویق بگیرد. او فقط مهر میدهد تا مهر داده باشد و از مهر دادن خود لذت میبرد. او از درون غنی است. از آنجایی که از عشق و مهر، نسبت به خود اشباع شده است، آن را بی دریغ به پای دیگران میریزد اما شخص "مهر طلب"، از آنجایی که خودش را دوست ندارد، احتیاح شدیدتری به جلب محبت و تأیید و تصویب دیگران پیدا میکند. او فداکاری، مساعدت به غیر، نوع دوستی افراطی، عفو و اغماض نسبت به تعدی و ظلم دیگران، عدالت خواهی، مهربانی ، رنج طلبی و کلیه این صفات را در زیر مجموعهای به نام عشق و محبت دسته بندی میکند. و خلاف جهت آنها حرکت کردن را گناهی نابخشودنی میپندارد، ولی تمام اینها از آنجایی می آید که وجود او از مهر ، تهی است.
این تیپ شخصیتی، تمنیات، خو استه ها و رفتارش را طوری میپروراند که با تمنیات و خو استه ها و رفتار دیگران تطبیق داشته باشد و دلخواه آنها گردد. در نتیجه تمایلات و رفتار او دارای این خصوصیات است: در احتیاجات و تمایلاتش نوعی عطش و اجبار وجود دارد. برای یک مهر طلب مهم نیست که جلب نظر و محبت چه کسی را بنماید. فقط احتیاج دارد به این که محبوب همه کس باشد و مورد توجه و تحسین همه کس قرار گیرد. احتیاجاتش توأم با هیجان و اضطراباند و در صورت عدم توفیق در ارضای آنها دلسردی و سرخوردگی شدیدی در او ایجاد میشود.
شخصیت مهر طلب وانمود میکند که با اطرافیانش در مورد هر مسئلهای تفاهم دارد و به طور کلی وجوه مشترک خود را با آنها بیش از وجوه افتراق میبیند. البته این ندیدن وجوه افتراق به علت جهالت یا کودنی یا بیدقتی او نیست بلکه احتیاجات عصبی و اجباری او این طور ایجاب میکند.
او از هر گونه مخاصمه،کشمکش، رقابت و مبارزه طلبی علنی حذر میکند و میل دارد خودش را تابع و زیر دست دیگران ببیند، آدمی میشود مسالمت جو که از هر نوع کینه توزی علنی مبرا است. او چنان میل انتقام جویی علیه دیگران را سرکوب و پنهان میسازد که وقتی در خلوت متوجه کینه خویش میشود تعجب میکند. علامت مشخصه دیگر مهرطلب که نتیجه و حاصل اتکایی بودن اوست، این است که ارزش خود را منوط به نظر دیگران میداند. ارزش و اعتماد به نفسش باتعریف، تمجید، تصویب و ابراز محبت دیگران، یا عدم اینها ، کم و زیاد میشود.
فایده مهر طلب ها برای دیگران
اگر ما بتوانیم فرق یک مهرطلب را با یک مهر ورز واقعی تشخیص دهیم و برخورد مناسب را داشته باشیم، مشکلی در بین نیست. ولی اگر نتوانیم این دو را از هم تشخیص دهیم و نسبت به مهرطلبها و مهر موهوم آنها پذیرش داشته باشیم، ممکن است به دلیل وجود نقص یا اشکالاتی در خودمان باشد که سعی میکنم برخی از آنها را بیان کنم.
او موجودی کامل است
تقریبا اکثر ما نیاز داریم که به موجودی کامل و بی نقص که نقش حامی و دوست همیشگی ما را بازی کند، اتکا کنیم و ایـن رؤیـا آن قـدر زیبا و دوست داشتنی است که خـود به خـود، چشم ما را روی حقـایـق میبنـدد و در قضاوتهایمان به اشتباه میافتیم. این برداشت غلط در زمانی که با کسی مشکلی داریم هم به شکل دیگری اتفاق میافتد یعنی مشکل را به همه ابعاد ارتباط مان با او و همه ابعاد شخصیتی او سرایت میدهیم. در نتیجه راه هر گونه تعامل مثبت را با این دشمن خیالی سد میکنیم. با تشخیص غلط واقعیتهای شخصیتی مهر طلبها، هم به آنان ظلم کردهایم و هم به خودمان. آنان را در برداشت غلط از خودشان بیشتر فرو میبریم و خود را بیشتر درگیر رابطهای غیر حقیقی میکنیم که دیر یا زود تکلیفش روشن میشود.
به من توجه کنید
در برخی شرایط ما آنچنان نیازمند توجه و محبتیم که دیگر به چند و چون و چرایی محبت یا توجهی که به ما ارائه میشود توجه نداریم و به حقیقی بودن یا نبودنش فکر نمیکنیم. توجه به این نکته ضروری است که محبت تا به جریان نیفتد؛ یعنی از طرفین نسبت به هم بروز نکند، بعید است که محبتی حقیقی باشد. اگر در رابطه ای ما تنها گیرنده یا دهنده محبت باشیم و این در بلند مدت ادامه پیدا کند، لازم است کل رابطه را بازنگری کنیم.
چه قدر مرا قبول داری؟
نقطه ضعف برخی دیگر از ما این است که قضاوتهایمان در باره سایرین به میزان پذیرش آنها نسبت به ما بستگی دارد، یعنی میزان اعتبار آدمها برای ما به این بستگی دارد که چه قدر ما را قبول دارند و مو رد تأیید قرار میدهند. در این میانه اگر با یکی از افراد مهرطلب برخورد کنیم چون او عادت دارد که همه را تأیید کند و بر رفتارهایشان صحه بگذارد، ما در دام تأیید او گرفتار میشویم. در نتیجه قضاوتهای ما در باره او بر اساس رابطه و احساس که داریم صورت میگیرد نه بر اساس معیارهای یک قضاوت عادلانه. بنابر این اگر او یک مهرطلب باشد ، ممکن است لقب مهرورز را به او اعطا کرده و از مدافعان پر و پا قرص او شویم.
از من انتقاد نکنید
برخی از ما از انتقاد خوشمان نمی آید و وقتی کسی را مییابیم که نه تنها از ما انتقادی نمیکند بلکه همان ویژگی را که دیگران به آن انتقاد دارند، با بیانی قابل قبول مورد تمجید و تحسین قرار میدهند، ناخودآگاه به سمت او جلب میشویم. تحت این شرایط ترجیح میدهیم که جهان خود را از سایرین جدا کنیم و ارتباط مان را با همان شخصی که تأیید کننده خصوصیات ماست گسترش دهیم. در این صورت تحت این رابطه، هم خود را از انتقاد سازنده دیگران محروم میکنیم و چشم بر عیوب خود میبندیم، هم به سایرین بدبین میشویم که چرا محاسن ما را نمیبینند و هم دچار نوعی خودباوری کاذب میشویم.
از چشم اندازی بالاتر
غیر از مهر طلبها که ممکن است ما را در روابطمان به دردسر بیندازند، گاهی وقتها ممکن است با افرادی برخورد کنیم که در جهت منافع خود و آگاهانه، به جلب نظر طیفهای مختلف افراد دست بزنند و بنابر این در ظاهر ، رفتار آنان با مهر طلبها شبیه باشد. برای آن که در برابر این عده هم دچار اشتباه نشویم به نظرم اشاره به مطلبی در این باره جالب باشد: "محبتی که قرآن دستور میدهد آن نیست که با هر کسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم، با او طوری رفتار کنیم که او خوشش بیاید و لزوماً به سوی ما کشیده شود. محبت این نیست که هر کسی را در تمایلاتش آزاد بگذاریم و یا تمایلات او را ارضاء کنیم، این محبت نیست بلکه دو روئی و ... است . محبت آن است که با حقیقت توأم باشد، محبت خیر رساندن است و احیاناً خیر رساندن به شکلی است که علاقه و محبت طرف را جلب نمیکند. چه بسا افرادی که انسان از این رهگذر به آنها علاقه میورزد و آنها چون این محبت ها را با تمایلات خویش مخالف میبینند به جای قدردانی دشمنی میکنند".
"... تنها کسی موفق میشود دوستی طبقات مختلف و صاحبان ایدههای مختلف را جذب کند که متظاهر و دروغگو باشد و با هر کسی مطابق میلش بگوید و بنماید."
نوشته : ف . ز
بازگشت
Share
|