بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

فرسنگ‌ها دور از خود! و خدا

 

خيلي عجيبه اما كاملاً واقعيه! اين كه ما از خودمون فرسنگ‌ها فاصله داريم! اگه راستي راستي كلاه خودمون رو قاضي كنيم به اين واقعيت اعتراف مي‌كنيم كه ما آدم‌هاي اين دوره و زمونه از خودمون دور افتاده‌ايم! ما "خودمون نيستيم"، اون قدر خودمون نيستيم كه حتي متوجه اين نيستيم كه نه خواسته‌هامون واقعاً مال خودمون‌اند و نه آرزوهامون و نه حتي راه زندگيمون، بلكه بهمون القاء شدن! مي‌گين نه؟ 

 

فكر كنيد مثلاً اگر ما توي خانواده و جامعه‌اي متولد شده باشيم كه در چشمشون پزشك شدن يك ارزش و كاري قابل تحسينه ناخود آگاه اين انديشه در ما القاء مي‌شه كه عشق و علاقه‌مون پزشك شدنه. اما اگه يك شب بخوابيم و فردا صبح توي خانواده و جامعه‌اي بيدار بشيم كه براي پزشك‌ها ارزشي قائل نيستن و مثلاً هنرمند بودن در نگاهشون يك ارزشه آيا علي‌رغم ملامت جامعه و اطرافيان همچنان حاضريم سختي‌هاي كار رو تحمل كنيم و پزشك بشيم؟ اگه حاضر نباشيم چطور مي‌تونيم بگيم كه پزشك شدن واقعاً علاقه باطني ماست و نه القاء محيط زندگي و اطرافيان؟

 

هيچ دقت كردين خيلي از ماها سعي مي‌كنيم طوري زندگي كنيم (رشته‌اي رو انتخاب كنيم، شغلي رو پيدا كنيم، طوري ازدواج كنيم، لباسي بپوشيم، طوري راه بريم، حرفي بزنيم، و حتي طوري فكر كنيم و طوري تصميم بگيريم) كه ديگران تحسينمون كنن! شايد چون احساس مي‌كنيم تحسين ديگران ما رو شاد مي‌كنه، البته شايد تحسين ديگران بتونه براي لحظات كوتاهي به ما احساسي شبيه به رضايت بده اما اين احساس خيلي كوتاه و گذراست و بعدش ما مي‌مونيم و نارضايتي‌هاي هميشگي.

 

اگه درست فكر كنيم متوجه مي‌شيم كه درست برعكس تصور ما، سعي در جلب توجه ديگران يكي از علت‌هاي اصلي شاد نبودن‌هاي ماست! وقتي در اعماق وجودمون دوست داريم چيزي باشيم اما در زندگيمون چيز ديگه‌اي هستيم چطور مي‌تونيم خوشحال باشيم؟

 

اين كه موفقيت رو در بر انگيختن تحسين ديگران بدونيم، عموماً باعث مي‌شه كه از خودمون دور بشيم، از شكوفا كردن استعدادهاي منحصر به فرد و تحقق رؤياها و انديشه‌هاي خودمون، محروم بشيم. چون حتي اگه بخواهيم هم ديگه زماني براي پرداختن به اونها باقي نمي‌مونه.

اين در حاليه كه هر كدوم از ما استعدادهاي نهفته‌ي منحصر به فردي داريم و براي انجام مأموريت منحصر به‌فردي روي زمين هستيم. يادمون نره كه با انجام اونه كه مي‌تونيم راه زندگي "خودمون" رو پيدا ‌كنيم، اون طور كه بايد رشد كنيم، موفقيت واقعي و ماندگار، و به دنبال اون شادي پايا و عميق رو به دست بياريم ...، فكر كنيد اگه حافظ به‌جاي شاعر، مي‌خواست هر طور شده يا مهندس بشه يا معمار يا پزشك، اون وقت چي مي‌شد؟! هر چيزي مي‌شد، مسلماً حافظ ديگه اين حافظ نمي‌شد!

 

البته شايد به نظر برسه پيدا كردن اون استعداد و وظيفه‌ي منحصر به فرد كار آسوني نيست و فكر كنيم كه نمي‌تونيم خودمون رو معطل پيدا كردنش كنيم، درسته اما نردبان پله پله...، در پله‌ي اول كاري كه به عنوان شروع مي‌تونيم انجام بديم اينه كه حداقل سعي كنيم مبناي تصميمات زندگي‌مون رو بر پايه‌ي ارزش‌هاي واهي و تو خالي و برانگيختن تحسين و تمجيد ديگران قرار ندهيم.، چون اول و آخرش هم نمي‌تونيم مورد تحسين همه باشيم (حكايت نصرالدين و پسر و الاغش كه يادتونه؟)، حتي اگه همه‌ي سعي و تلاشمون رو هم به‌كار بگيريم، آخر سر خيلي‌ها تكذيبمون مي‌كنند و چند نفري هم هر از گاهي تأييدمون مي‌كنند.

 

به نظر مي‌رسه بهتر باشه اين تلاش بيهوده رو براي جلب تحسين و تأييد ديگران كنار بگذاريم، و در عوض روش‌‌ها و كار‌هايي رو در زندگي در پيش بگيريم كه براي انجامشون به زمين اومده بوديم، همون كارهايي كه انجامشون هم  خداي مهربونمون رو از ما راضي مي‌كنه و هم روح و وجدان خودمون رو، همون كارهايي كه انجامشون هم ما رو در پيشگاه خداي خوبمون سربلند مي‌كنه و هم نزد وجدان و روح‌ خودمون راضي. همون‌ كارهايي كه فرسنگ‌ها فاصله‌ي ما رو هم با خودمون كم مي‌كنه و هم با خدامون.

 

پس تا دير نشده براي پيدا كردن كارهاي اصلي‌مون آستين‌ها رو بالا بزنيم، پيدا كردنشون كار چندان سختي نيست، كافيه چشمامون رو ببنديم! (در واقع خوب باز كنيم) و خودمون رو در جهاني ببينيم كه در اون كسي جز خدا درباره‌‌ي ما، كارهامون و نحوه‌ي زندگي‌مون نظري نداره و قضاوتي نمي‌كنه.

 

                                                                                            نيكا

 

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com