
تصورات و برداشتهاي غلط در مورد خداوند (قسمت دوم)
در شماره قبل به برخي از تصورات و برداشتهاي غلط كه بهصورت مانعي براي ارتباط با خداوند و درك حضور او - آنگونه كه هست - عمل مي كنند، اشاره كرديم. در اين شماره نيز به برخي ديگر از اين باورهاي رايج اشتباه اشاره مي كنيم.
رنج من براي خداوند اهميتي ندارد. او مرا فراموش كرده است.
بسياري اوقات، بخصوص هنگامي كه با سختي با مشكلي مواجه مي شويم، انتظار داريم كه خداوند به سرعت و از همان راهي كه مورد نظر ماست به كمكمان بيايد و اگر اينطور نشود خيلي سريع نتيجه ميگيريم كه او ما را فراموش كرده است و وضعيت ما برايش اهميتي ندارد: و اين گونه در شرايط سختي كه به وي نيازمنديم، از درك حضورش محروم مي شويم.
اما علت چنين تصوري چيست؟ آيا يك علت اصلي اش اين نيست كه ما از هر چيز تصور خاصي داريم و جز آن را پذيرا نيستيم؟ مثلا برداشت ما از توجه، نوع خاصي از محبت است در حالي كه گاهي توجه مي تواند حتي با غضب (ظاهري) همراه باشد. گاهي ما براي رفاه كساني كه دوستشان داريم، ممكن است حتي آنان را دچار رنج كنيم.
پرنده اي داشتم كه بسيار برايم محبوب بود. بسيار محبوب. يك بار بال هاي دمش در حين پرواز شكست و ديگر نميتوانست به خوبي پرواز كند. ديدنش در آن حالت، بسيار رقت بار بود. پرنده اي كه توان پرواز نداشت! ميدانستم كه نياز اصلي اش پرواز است و مي دانستم كه با پرهاي شكسته ممكن است پرواز و حتي حياتش تهديد شود و مي دانستم تنها راه ترميم پرهايش كندن پرهاي قبلي و ايجاد شرايط براي روييدن پرهاي تازه است و مي دانستم او از اين كار درد بسياري خواهد كشيد؛ با اينحال او را در دستانم گرفتم و در حالي كه با فرياد و خشم نگاهم مي كرد، پرهايش را دانه دانه از دمش جدا كردم. اين كار برايم بسيار رنج آور بود اما چاره ديگري هم نداشتم. من مسئول پرورش او بودم. او بايد پرواز مي كرد! در همان حال انديشيدم كه به راستي خداوند با ما چنين مي كند. او رب است. پرورش دهنده و بهترين مادر. او بسيار بهتر از ما مي داند كه براي پرواز به چه چيز نيازمنديم؛ گاه شايد رنجي كه در نهايت رهايمان ميسازد!
خداوند دعاي مرا نمي شنود
بسياري از انسانها در درون خود چنين احساسي دارند. در همان حال كه دعا مي خوانند، با خود و در درون خود ميگويند كه مستجاب نخواهد شد و اين باور چنان قوي است كه بر دعا غلبه مي كند. لحظه اي بينديشيم كه براستي اگر به آن اندازه كه به مستجاب نشدن دعاهايمان اعتقاد داشتيم به قدرت الهي معتقد بوديم، شاهد چه معجزاتي ميشديم!
در واقع ما خود باعث عدم اجابت دعايمان مي شويم و آن را به خداوند نسبت مي دهيم. مسلما اگر قوانين دعا را بشناسيم و به آن عمل كنيم، باورمان تغيير خواهد كرد. مثلاً آنكه در طلب چيزي از خداوند، مثل يك گدا رفتار نكنيم بلكه مانند يك بنده باشيم. بنده اي كه از پروردگارش، از پرورنده خود، به واسطه عشق و محبتي كه بين آنهاست، طلب مي كند. مثل كودكي كه براي اجابت خواسته هايش به مادرش وابسته است. آيا مادر او را طرد مي كند؟ نه! اما خواستههاي غير معقول و آنها را كه براي وي مضرند برآورده نمي سازد. پس مطلب بعد آنكه چنين چيزهايي را از خداوند نخواهيم.
از سوي ديگر لازم است كه در مورد دعايمان جدي و عملي باشيم. از قديم گفته اند از تو حركت از خدا بركت.
و مهمتر از همه آنكه به راستي از او بخواهيم. همه چيز را به راستي فقط از او و تنها از او طلب كنيم.
بنابراين اگر تا بحال چيزهاي غيرمنطقي و نامناسب را به شكلي ملتمسانه و ناهماهنگ با جريان زندگي مان، عاري از هر گونه عشق و ايمان قلبي، به ظاهر از خداوند خواسته ايم، عدم اجابت را به او نسبت ندهيم. اندكي خود را بكاويم و اول ببينيم كه آيا به راستي ما دعا كرده ايم؟ دعايي به درگاه خداوند يكتا؟
خداوند دور و دست نيافتني است
ميفرمايد: از رگ گردن به شما نزديكترم. پس چرا نميبينيم؟ چرا نمي يابيم؟ چرا نميفهميم؟ واقعيت آنست كه بيشتر ما، اگر هم ادعايي جز اين داشته باشيم، طوري عمل ميكنيم كه گويي خداوند بسيار دور و خارج از دسترس ماست. درواقع چنان حضور زنده و فعال او را در زندگي خود ناديده ميگيريم كه برايمان دور مينمايد. اصل موضوع آنست كه ما كوششي براي شناخت و درك خداوند به خرج نمي دهيم و بعد ميگوييم دور است. شايد اين باور در ما شكل گرفته چون او را موجودي بسيار بزرگ، بزرگ تر از آن مي دانيم كه قادر به ارتباط با وي باشيم؛ آنقدر بزرگ كه از دايره روابطمان خارج شده است. وقتي را با او نميگذرانيم و توجهي به او نداريم. و آن وقت مي گوييم او دور است و دست نيافتني. به راستي تا بحال چند شب را با خداوند گذرانده ايد؟ آيا اصلا شبي با او بوده ايد؟ آيا تابهحال به او انديشيدهايد؛ آنچنان كه به مسائل ملموسي مثل كار و همسرتان ميانديشيد؟
يادمان باشد اگر او را نيافتيم، تلاشمان كافي نبوده است. اگر با يك بار شيرجه رفتن در اقيانوس، مرواريد را به دست نياورديم، نبايد اقيانوس را محكوم كنيم. مرواريد بسيار كمياب است و تنها به خواهندگان راستينش ميرسد...
منبع: نشريه هنرهاي زيستن، شماره 4
بازگشت
Share
|