
فرشتگان، فرمانبران ابدي خداوند (مقالهي تحقيقي)
"مؤمنين کساني هستند که به خداوند و روز آخرت و فرشتگان و کتاب و پيامبران ايمان آوردند" (سورهي بقره آيهي 177)
ايمان به فرشتگان از اين رو جزو شرايط مؤمن بودن، قرار دارد. كه خداوند بخشي از قدرت، درايت، علم و رحمت خود را از طريق اين مخلوقاتش ابراز و آشکار ميکند. عالم هستي به وسيلهي اين بازوها، چشمها و گوشهاي خداوند هدايت و اداره ميشود. آنها از مظاهر فاعليت خداوند و از اسماي فعليه هستند. همکار خداوند نيستند. بلکه خداوند از طريق آنها بخشي از امور عالم را هدايت ميکند. اگر ما به وسيلهي دستمان نامهاي بنويسيم آيا دستمان همکار ماست؟ خير دستمان واسطهي اجراي ارادهيمان براي نامه نوشتن است.
آنچه باعث شده آنها اينچنين به طور کامل تحت امر خداوند براي امور گوناگون قرار بگيرند ويژگيهاي خاص آنهاست. برخي از آن ويژگيها عبارت است از:
1- جنسيتي ندارند. " همانا کساني که به آخرت ايمان ندارند و فرشتگان را به اسم زن نامگذاري ميکنند، با آنکه آنها را علمي به آن نيست. " (سورهي نجم آيهي 27 و 28)
اين آيات گوياي عدم جنسيت براي فرشتگان است. در حقيقت اين بهترين حالت براي موجوداتي ابزارگونه براي اجراي اوامر خداوند است زيرا جنسيت خود ميتواند عاملي براي اختلال و خطا و تبعيض گردد.
2- آنها قادر به ازدواج و زاد و ولد نيستند. آنها نه قادر به انجام اينکارند و نه احتياجي به اين امر دارند. قصد اصلي ازدواج، رسيدن به کمال است. آنها در كمال مرتبهي خويش هستند. به همين خاطر احتياجي به ازدواج ندارند. بنابراين شهوت و جنس مخالف نميتواند آنها را تحت تأثير قرار دهد و حتي لحظهاي از توجه به خدا غافل کند.
3- دنياي مادي براي آنها مانع محسوب نميشود. چون کالبدهاي آنان داراي ارتعاشي فراتر از جهان مادي است. بنابراين قادر به نفوذ در جهان مادياند.
4- اين موجودات منحصر به فرد قادر به حرکت با سرعت بالا هستند و اين امر آنها را در انجام کارهايشان به توفيق ميرساند. در سورهي مرسلات آمده است: "سوگند به گروههاي فرشتگان پيامي ارسال كنند1 پس به آنها که همانند تند باد روانند2".
5- آنها ميتوانند در صورت نياز و به خواست خداوند اشکال مادي به خود بگيرند. برخي از صاحبنظران معتقدند اين اشکال، حقيقي نيست يعني آنها کالبد مادي براي خود ايجاد نميکنند و تغييري در ماهيتشان ايجاد نميگردد بلکه تنها در ادراک انسانها به اين شکل ديده ميشوند. به اين ترتيب به بعد نامرئي محدود نميشوند و ميتوانند با پذيرش شکلي براي خود متناسب با شرايط فرد بيننده به وظايف خاصي که به آنها محول ميشود، بپردازند.
6- آنها نميميرند کالبدهايشان دچار ضعف و کهولت نميشود. بيماري در کالبدهايشان راه نمييابد. از ابتداي خلقتشان کامل بودهاند و راه تکامل را طي نکردهاند.
7- براي انجام وظايفشان (هر گروه داراي وظيفهاي متفاوت است) در حد کافي آگاهي و قدرت دارند. بنابراين هر آنچه را که اراده کنند عملي و محقق ميگردد. اما اين قدرت را در طول زمان به دست نياوردهاند بلکه از لحظهي خلقتشان متناسب با وظيفهشان از آن برخوردار گشتهاند.
8- مهمترين ويژگي، فرشتگان اين است كه آنها داراي نفس اماره نيستند. آگاهي آنها در قطب مثبت هستي ثابت شده است. آنها حتي فکر خطا و اشتباه نيز به آگاهيشان خطور نميکند، و بهطور کامل مطيع پروردگارند. آنها دچار غرور و خودبيني از وظايف بيشماري که انجام ميدهند و حمد و سپاسي که نثار خدا ميکنند، نميشوند.
...
شايد اين سؤال در ذهن به وجود آيد که آيا با وجود قطبي بودن آگاهي فرشتگان و عدم تخطي آنها از فرمان خدا و سرسپردگي كاملشان، ميزان نزديکي آنها به خداوند يکسان است؟
آنچه از تقسيمبندي فرشتگان در کتب گوناگون به چشم ميخورد معلوم ميشود که همگي آنها در فاصلهي يکساني نسبت به خداوند نيستند و هر کدام تا اندازهي معيني که برايشان معلوم شده ميتوانند و قادرند به او نزديک گردند.
تعداد فرشتگان:
روايتي از امام صادق(ع) نقل شده است که هنگامي که از آن حضرت پرسيدند آيا عدد فرشتگان بيشتر است يا انسانها؟ فرمود: سوگند به خدايي که جانم به دست اوست، فرشتگان خدا در آسمانها بيشترند از عدد ذرات خاکهاي زمين و در آسمان جاي پايي نيست، مگر اينکه در آنجا فرشتهاي تسبيح و تقديس خدا ميکند.
نظام و ساختار فرشتگان:
فرشتگان داراي نظام و ساختاري بسيار منظم و جدا از يکديگرند. هر گروهي داراي فرماندهي است و گروهها در امور يکديگر مداخلهاي نميکنند. زيرا هر کدام براي امر خاصي آفريده شدهاند به طوري که ديگران در انجام آن امر قدرت و اجازهاي ندارند.
وظايف فرشتگان:
حتي براي جزئيترين امور عالم نيز فرشتهاي جهت نظارت و هدايت آن امر وجود دارد. براي هر امري فرشتهاي در رأس و دستياراني برايش قرار داده شده است. وظايف فرشتگان را از جهت نوع فعاليتشان ميتوان به دو گروه تقسيم بندي کرد:
1- فرشتگاني که تنها در ارتباط با خداوند هستند. در اين گروه، فرشتگان شيدا يا ملائکه مهيمن وجود دارند. آنها غرق در شهود جمال حق تعالي هستند. آنها کساني هستند که از شدت مشغوليتشان به مشاهدهي حق تعالي و سرگشتگي و هيجانشان در آن مشاهده، نميدانند خداوند آدمي آفريده است و آنان همان فرشتگان بلند مرتبهاند که فرمان به سجدهي آدم(ع) نيافتند، از آن جهت که از غير حق چشم پوشيدهاند. امام صادق(ع) آنها را کهروبيان ناميده، ميفرمايند: "کهروبيان گروهي از پيروان ما از نخستين آفرينشند که خداوند آنان را در پشت عرش قرار داد (عرش عالم خلقت، عالم تدبير و قضا و قدر است و در پشت آن اثري از اين امور نيست) اگر نور يکي از آنها بين تمام اهل زمين تقسيم شود، آنان را کفايت کند." آنگاه فرمودند: "هنگاميکه موسي(ع) خواستهي خود را به خداوند عرضه داشت. به يکي از آنان فرمان داد، پس، نور او بر کوه جلوهگر شد و آنرا متلاشي ساخت".
از فرشتگان اين گروه فرشتگانياند که به طور مداوم درحال حمد و سپاس هستند. برخي هميشه در رکوع و برخي هميشه در سجود و همواره در حال تسبيحاند و هرگز خسته نميشوند. هيچگاه خواب چشمان آنها را نميپوشاند و به طور مداوم در اين حالت هستند.
2- گروه ديگر، فرشتگاني در ارتباط با عالم خلقت هستند. اينان به کار تدبير عالم گمارده شدهاند؛ يعني حاملان عرش و کرسي (عالم خلقت، قدرت و علم پروردگار) هستند. فرشتگانياند که کارگزاران آسمانها، خورشيد، ماه، ستارگان، شب و روز، جو، ابرها، بارانها، رعد و برق، صاعقهها، شهابها، بادها، زمين، عناصر، درياها، کوهها، درهها، گياهها، حيوانات، انسانها، اعمال، زمانها، مکانها، روزي، مرگ، برزخ، محشر، بهشت، آتش، و... هستند. بر اساس برخي روايات آنان در جزئيترين امور عالم وساطت دارند.
جبرييل، ميکاييل، اسرافيل و عزراِييل برخي از فرشتگان اين گروهاند. جبرييل: او ملک مقرب خداست. علم خدا در او متجلي ميشود و از او به فرشتگان پايينتر تجلي و ظهور ميکند. او فرشتهي وحي و الهام و سفير اعظم بشريت است. معناي نامش قهرمان خداست. (ايل به معناي الله است)، روايت شده است که حضرت محمد (ص) از جبرئيل خواست که نمونهاي از قدرت خود را بيان کند، جبرييل گفت: "نمونهي قدرت من اين است که مأمور نابودي شهرهاي قوم لوط شدم و آنها چهار شهر بودند. در هر شهر چهار صد هزار مرد جنگجو به جز فرزندان آنها وجود داشت، من اين شهر را از ميان برداشتم و به بالا بردم تا جايي که فرشتگان آسمان صداي حيوانات آنها را شنيدند سپس به زمين آوردم و زيرورو کردم".
ميکاييل در قرآن، ميکال ناميده شده و دشمن او متهم به کافر بودن شده است. او فرشتهي ارزاق است. برخي نيز معتقدند او فرماندهي کل قواي لشکريان آسماني به شمار ميرود. نام او به معني شبيه خداست.
اسرافيل، فرشتهي روز رستاخيز است. او به هزاران لهجه و زبان مختلف عالم و با هزاران زبان که از دهانش بيرون ميآيد به تجليل از شکوه و عظمت خداوند عالم ميپردازد. او داراي صور است. صور شاخي است از نور و در آن سوراخهايي به تعداد ارواح بندگان وجود دارد. و در روز قيامت با دميدن در اين صور، تمامي موجودات را زنده ميكند.
عزراييل، وظيفهي قبض روح ارواح با او و دستيارانش است. از ملکالموت سؤال شد، چگونه در يک لحظه ارواح را قبض ميکني، در حالي که بعضي از آنها در مغرب و بعضي در مشرقاند؟ پاسخ داد: من اين ارواح را به خود ميخوانم و آنها مرا اجابت ميکنند. دنيا در ميان دستهاي من همچون ظرفي است در ميان دستهاي شما که هر آنچه ميخواهيد از آن ميخوريد و نيز دنيا در پيش من همچون سکهاي است نزد شما که هر آنگونه ميخواهيد آن را به گردش در ميآوريد.
روايت شده: "حضرت ابراهيم ملکالموت را ملاقات کرد و به او گفت آيا ممکن است به من صورتي را که در آن روح مؤمن را دريافت ميکني، بنماياني." گفت: "بله، از من روي گردان، به ناگاه جواني شد با چهرهاي زيبا، لباسي پاک و زيبا و بويي پاک و طيب." ابراهيم(ع) گفت: "اي ملکالموت اگر مؤمن فقط روي تو را ملاقات کند برايش بس است." سپس گفت: "آيا ممکن است به من صورتي را که در آن روح بدکار را قبض ميکني، بنماياني؟" گفت: "طاقت نميآوري!" گفت: "چرا" گفت: "از من روي گردان" و سپس به او نگريست، نا گهان مردي سياه چهره را ديد که موهايش راست شده و بوي بسيار بد و لباسي سياه به تن دارد که از بيني او آتش و دود بيرون ميآيد. با ديدن اين منظره وحشتناک غش کرد. وقتي به هوش آمد ملکالموت به حالت اولي خود برگشته بود. ابراهيم(ع) گفت: "اي ملکالموت اگر کافر هنگام مرگ فقط تو را ملاقات کند (در عذابش) بس است."
هر کدام از اين چهار فرشته داراي سپاهياني از فرشتگان تحت فرمانشان است. همانطور که پيشتر آمد، حيطهي فعاليت اين گروه مربوط به عالم خلقت است. آنها فعاليتشان براي انسانها، ساير موجودات زنده و اشياست.
فرشتگان گوناگوني بهطور دائمي يا موقت در برابر انسانها داراي مسئوليت هستند. برخي از آنها از بدو تولد تا هنگام مرگ حتي تا زمان حضور در پيشگاه خداوند و رسيدگي به نامهي اعمالشان با او خواهند بود. برخي ديگر نيز در لحظات و شرايط خاصي او را همراهي ميکنند و بعد از اتمام کارشان، او را ترک مينمايند.
برخي از مهمترين وظايفي که فرشتگان در مقابل انسان دارند عبارت است از:
1- پيام رساني: اين پيامها ممکن است آيات الهي مانند قرآن باشند يا تنها سلام خداوند بر بندهاي يا هشدار يا پيشگويي در مورد حادثهاي را شامل شودند.
2- حفاظت و مراقبت از انسان: فرشتگاني که اين وظيفه را دارند فرشتهي نگهبان ناميده ميشوند. آنها فرد تحت مراقبتشان را از انواع بلاها ميرهانند. آنها به طور اختصاصي و دائمي حفاظت از افراد را برعهده ميگيرند. هر شخصي داراي چند فرشتهي نگهبان است. حضرت علي(ع) ميفرمايد: "هيچ انساني نيست مگر اينکه با او چندين فرشتهي نگهبان هستند، که او را نگاه ميدارند. از اين که در چاهي درافتد يا ديواري بر او فرود آيد، يا به وي شري رسد و چون اجلش فرا رسد، بين او و آنچه به او ميرسد مانع نشوند (يا از اين دنيا برود)".
3- ثبت اعمال خوب و بد انسان: "فرشتگاني که مأمور اين کارند دو تن هستند. آنکه در سمت راست انسان ايستاده اعمال خوب را ثبت ميکند و آنکه در سمت چپ ميايستد اعمال نا شايست را مينويسد. اين فرشتگان وقتي شخص ميميرد همراه او هستند و بر اعمال او گواهي ميدهند".
4- هدايت انسانها: فرشتهاي هست که بهطور دائم با انسان است و او را به خوبي دعوت ميکند. امام صادق(ع) ميفرمايد: "هر قلبي دو گوش دارد: بر سر يکي از آن دو، فرشتهاي راهنماست و بر سر ديگري شيطاني فتنهانگيز است. اين فرمانش دهد و آن بازش دارد. شيطان به گناهان فرمانش دهد و فرشته از آنها بازش ميدارد".
5- مجازات انسانهاي گناهکار: طبق گفتهي قرآن فرشتگاني که مأمور انجام اين وظيفهاند تيرها و شهابهاي شعله مانند به سوي گناهکاران پرتاب ميکنند. آنها هيچ چشم پوشي و اغماظي نسبت به هيچ فردي از خود نشان نميدهند مگر آنکه خداوند به دليلي از گناه شخص بگذرد و به او فرصت بدهد. در غير اين صورت هيچ راهي براي فرار از تعقيب و مجازات آنها وجود ندارد.
....
از ديگر وظايفي که گروهي از فرشتگان دارند محافظت از اسرار الهي است. به اين فرشتگان، فرشتگان "حجب" ميگويند. در دعاي صحيفهي سجاديه امام زين العابدين(ع) ميفرمايد: "پروردگارا درود فرست بر آن روح که گماشته بر فرشتگان حجب است." مقصود از حجب، انوار مافوق آسمانهاست که از تعلق گرفتن عقل و ذهن انسانها به ماوراي خود جلوگيري ميکنند. فرشتگان حجب، فرشتگانياند که نگهبان بر حجب هستند و فرماندهي آنها روح خداست كه حافظ اسرار الهي است.
...
فرشتگان از چه طرقي با انسانها ارتباط برقرار ميکنند؟
فرشتگان ميتوانند به صورت الهام فکر يا تصويري به ذهن، با انسان رابطه برقرار کنند و انسان را راهنمايي کنند يا صدايشان را مانند صداهاي دنيوي به گوش شخص برسانند. يا شکلي مادي بگيرند و بر شخص ظاهر شوند.
ديگر موجودات زنده و اشياء:
وظيفهاي که عدهاي از فرشتگان دارند، انتشار حيات بر جانوران و هدايت اشياست.
در فرهنگهاي گوناگون اقوام بدوي سخنان بسياري در مورد اين گروه از فرشتگان که چنين وظايفي دارند، وجود دارد. انسانهاي بدوي بيدفاعتر از انسانهاي امروزي بودند آنها شديداً تحت تأثير عوامل طبيعت و تغييرات آن قرار ميگرفتند. در نتيجه آنها سعي ميکردند هر چه بيشتر با طبيعت در تماس باشند تا بتوانند با آن مأنوس شوند و ارتباط نزديکي برقرار کنند و قادر ميشدند تا حدودي آن را تحت کنترل خود بگيرند. بنابراين آنها از طريق برقراري ارتباط با گردانندگان طبيعت، سعي ميکردند آن را هماهنگ با نيات و قصدهايشان جهتدهي کنند. مردم کشورهاي اسکانديناوي به اين گردانندگان طبيعت معتقدند و آنها را به وجودآورندهي انواع موجودات و نيروهاي طبيعي و نگهدار آنها ميدانند. اين موجودات هر يك منسوب به موجود، صفت يا شيء طبيعي هستند ولي بدين معني نيست که در آنها حضور داشته باشند بلکه حمايت کنندهي آنها و حاکمشان هستند. و نيز آفرينندهي آن شيء يا موجود نيستند . به آن موجودات "دوا" گفته ميشود. دواها نيروهاي مورد نياز براي رشد را روي زمين جاري ميکنند. هر مادهاي دوايي دارد و در رأس هرگونه، يک روح کل وجود دارد. در فرهنگهاي سرخپوستي، سلتي و اسکانديناوي آنچنان اعتقاد راسخي به اين فرشتگان وجود دارد که از آنها در مواقع اضطراري طلب کمک و همراهي ميکردهاند. براي مثال در زمان خشکسالي با برپايي مراسمي آييني از خداي باران طلب باران ميکردهاند.
در دعاي صحيفهي سجاديه امام زين العابدين(ع) به طور صريح از اين گروه فرشتگان که هدايت کنندهي بخشي از نيروهاي طبيعت هستند، نام برده است: "الهي! درود و رحمت فرست بر فرشتگاني که خزانهداران بارانند، و فرشتگاني که ابرها را به هر جانب ميکشانند و بر آنان که از صداي راندن آنها بانگ رعدها شنيده ميشود.... و بر فرشتگاني که همراه برف و تگرگاند و آنان که با دانههاي باران به وقت باريدن فرود ميآيند و فرشتگاني که بر خزانههاي بادها زمامدارانند. فرشتگاني که بر کوهها موکلاند تا از هم نپاشند و بر فرشتگاني که مقدار ثقل آنها و پيمانهي بارانهاي سخت و رگبارها را به آنها شناساندهاي.
حضرت علي(ع) مي فرمايد: "هيچ دانهاي از باران نميبارد مگر به توسط پيمانهاي که در دست فرشتهاي است، نازل شود." فقط در روز نوح نبي(ع) که به خود آب فرمان داده شد و آب بر خزانه داران طغيان کرد.
جابر از حضرت باقر(ع) روايت ميکند: "چون خورشيد برآيد با آن چهار فرشته باشد... فرشتهي چهارم خورشيد را آب پاشي ميکند و اگر چنان نبود زمين از شدت حرارت سوخته و افروخته ميشد." منجم مشهور آمريکايي "دونالد منزل" در کنفرانس منجمان اظهار داشته است: "اختلاف اشکالي که در بخشهايي از چهرهي خورشيد نمودار است به علت باريدن بارانهاي شديدي است که به طور مداوم بر آن ميبارد." سپس فيلمي را که از خورشيد گرفته بود نشان داد، باراني سخت از ارتفاع هشتاد هزار کيلومتري بر خورشيد ميباريد.
در اسطورههاي سلتي يکي از گردانندگان مشهور طبيعت "پان" نام دارد. او ايزد کل قلمرو ارواح طبيعت و همچنين قلمرو جانوران، گياهان و کانيهاست. از ديگر گردانندگان مشهور "فاون" است. او ايزد جنگل و کشتزاران بوده در انظار با پاها و شاخ بز مانند نمايان شده است.
در کتاب جادوي "فايندهورن" شرح رابطهي واقعي تعدادي انسان با دواها و ارواح طبيعت به تفصيل آمده است. رابطهاي که تأثيري شگرف در زندگي آنها گذاشت و باعث کاميابي آنها در زندگي مادي و معنويشان گشت. يکي از اين اشخاص از برخوردش با يکي از دواها چنين تعريف کرده است: "روزي متوجه پيکر بزرگي شدم که روي زمين به چشم ميخورد. چون راهبي مينمود که ردايي قهوهاي رنگ به تن داشت و کلاه آن را بهگونهاي بالاي سرش کشيده بود که سر و رويش پنهان شده بود. دستهايش را بالا آورد و پارچهي کلاهش را پس زد، پان بود".
از روي زمين بلند شد و رو به رويم ايستاد. پيکر بسيار بزرگي داشت. لبخندي زد و گفت: "من خدمتگزار خداوند توانا بر همه چيز هستم. من و زير دستانم آمادهايم تا به ياري انسان بشتابيم. هر چند که او با ما و طبيعت به بدي رفتار کرده است، به شرط آنکه او باور به ما را تأييد کند و خواهان ياري ما شود".
اشخاصي که در اين کتاب (جادوي فايندهورن) شرح آنها آمده با کمک گرفتن از دواها و ارواح طبيعت و با اظهار محبت و دوستي به آنها توانستهاند در مکاني خشک در اسکاتلند باغي با محصولات کم نظير و پربار به وجود آورند.
توسل به فرشتگان:
هيچگاه امکان کمک گرفتن از فرشتگان بر انسانها در فرهنگهاي مختلف پوشيده نبوده است. بسياري دانستهاند که با همياري فرشتگان که از واسطههاي ميان انسان و خداوند محسوب ميشوند ميتوانند در زندگي مادي و معنويشان تغييراتي ايجاد نمايند. اما ناگفته نماند که اين کمک طلبيدن با محدوديتهايي مواجه است که مربوط به شرايط خاص فرشتگان است. از جمله آن محدوديتها:
1- فرشتگان به تناسب قدرت و وظيفهشان قادر به انجام عملاند. بنابراين هر فرشتهاي قادر به انجام تمام امور نيست و براي هر امري بايد فرشتهي مربوط به آن فراخواني شود.
2- فرشتگان بر خلاف برخي ديگر از واسطههاي روحي مانند جنيان، شياطين و موکلان و برخي ارواح انساني، بي اذن و رضايت خدا، خواست هيچ انساني را محقق نميکنند.
در سورهي نجم آيهي 26 آمده است: "و چه بسيار فرشته که در آسمان هست که شفاعت و وساطت آنها هيچ سودي نميبخشد مگر پس از آنکه خداوند براي کسي که ميخواهد و رضايت ميدهد، اذن دهد".
قبل از آنکه برخي از روشهاي برقراري ارتباط با فرشتگان را عنوان کنيم متذکر ميشويم که فرشتگان واسطهاند و نه برآورده کنندهي حاجات. آنها هر آنچه ميکنند با نيرو و اذن خدا انجام ميگيرد و اين اشتباه است اگر فرشتگان به طور ناآگاهانه مورد پرستش قرار گيرند.
روشهاي برقراري ارتباط:
برخي از روشهاي برقراري ارتباط و واسطه قرار دادن ملائک در بسياري از فرهنگها مکرر توصيه و بيان شده است. مانند مراسم قرباني دادن. براي مثال سلتيها براي ارتباط با نيروهاي نگهدارندهي هستي که تصور ميکردند در زير زمين زندگي ميکنند، وديعههايي از قبيل بخشهايي از پيکر انسانها، حيوانات يا هداياي ديگر را در کف گودالهاي ذخيرهي غله قرار ميدادند. مراسم قرباني دادن در ميان مذاهب الهي نيز وجود دارد.
روشهاي ديگر عبارت است از: روزه گرفتن، نماز و نيايش، رنج دادن به خود،نامه نوشتن به فرشتگان، استفاده از اوراد و نمادهاي خاص.
از عواملي که باعث مؤثر واقع شدن برخي روشها مانند نماز و نيايش و قرباني دادن ميشده است، مکانهاي خاص بوده است، مکانهاي بلند، کانونهاي مناسبي براي تکريم نيروهاي آسماني قلمداد ميشدهاند، از اين جهت کوهها اماکني مقدس بودهاند.
در برخي فرهنگها هم، چشمهها و چاهها مؤثر بودهاند. در برخي ديگر درختان، بيشهها و جنگلها مقدس و مؤثر. زيرا معتقد بودند که اين نيروها گاهي و يا به طور دائمي در اين مکانها به سر ميبرند.
...
انديشيدن به فرشتگان چه فايدهاي دارد؟
برخي فکر ميکنند که خداوند به امور کوچک زندگي آنها يا اصلاً کل زندگيشان توجهي نميکند. بنابراين حضور خداوند را در زندگي کمرنگ احساس ميکنند و کمرنگ ميکنند. به اندازهاي که حضور خداوند در زندگيشان کم ميشود و کمتر به او توجه ميکنند و ميانديشند که او هم کمتر در انديشهي آنهاست. فاصلهاي بسيار بين خود و خدا ميبينند. اين فاصله حقيقتاً بسيار است ولي به وسيلهي آگاهيهاي نزديک به آگاهي ما انسانهاي معمولي پرشده است. هنگاميکه به حضور فرشتگان معتقد شويم، ميبينيم که برخلاف آنچه ميپنداشتيم خدا از ما دور نيست بلکه بازوها و چشمها و گوشهاي او در اطراف ما در نزديکي ما در حال فعاليتاند. متوجه ميشويم که حقيقتاً خدا در زندگي ما حضور دارد و بخشي از حضور او به وسيلهي تعداد بيشمار فرشتگان صورت ميگيرد، در واقع تعداد بيشماري از فرشتگانش فقط براي ما انسانهاي معمولي روز و شب در حال فعاليتاند و اين باعث ميشود از اينکه ميانديشيديم خدا به فکر ما نيست شرمنده شويم. اعتقاد به فرشتگان باعث ايجاد و تقويت ايمان ما به حضور زنده و دائمي خداوند در زندگيمان ميشود. گاهي هم ميتوانيم از اين موجودات طلب کمک کنيم و آنها را واسطهاي قرار دهيم تا صدايمان را به گوش خداي زنده، بزرگ و مهربان برسانند. انسانهاي بسياري هستند که فرشتگاني ديدهاند، بسياري هم نديدهاند ولي چون با دقت بودهاند، کمک و راهنمايي آنها را به وضوح احساس کرده و ناديده نگرفتهاند. در زير، نمونههايي از کمک فرشتگان به انسانهايي که پيامبر نيستند و همانند ما معمولياند آمده است:
تجربهي 1:
"مربلين" هنگام وقوع اين حادثه هشت ساله بود. او در راه مدرسه دچار تصادف شديدي ميشود. والدينش براي پزشک تعريف ميکنند که مربلين در هنگام عبور از خيابان با ماشيني که با سرعت ميآمد تصادف ميکند و به هوا پرتاب ميشود. آنها در کمال ناتواني و وحشت افتادن کودکشان را که با شدت تمام به آسفالت خيابان ميخورد مشاهده ميکنند. مربلين چندين بار قل ميخورد و به سمت مجراي فاضلاب سرباز و بسيار عريضي ميرود. اما به جاي آنکه در مجراي فاضلاب بيفتد ناگهان از حرکت ميايستد و درست در لبهي دهانهي فاضلاب متوقف ميشود. والدين کودک براي پزشک از شگفتي خود ميگويند که آخر چطور امکان دارد که آن کودک که با آن سرعت قل ميخورد، ناگهان درست در لبهي آن فاضلاب عريض متوقف شود؟
اما مربلين با صدايي مملو از شگفتي از روي کاناپه نيم خيز شد و گفت: اما مگر شما آن فرشتهي بزرگ و زيبايي را که درست در بالاي مجراي فاضلاب ايستاده بود و دستهايش را به سمت من گرفت تا مرا از قل خوردن به درون فاضلاب نگه دارد، نديديد؟
تجربهي 2
" جري کي تالتون" تعريف ميکند روزي او با يکي از دوستانش در حال عبور از خيابان بود که ناگهان ماشيني با سرعت زيادي مستقيم به سمت آنها آمد. دوستش به سرعت خود را کنار کشيد، اما جري که از شدت وحشت برجايش ميخکوب شده بود، با دهاني باز و سردرگم به تماشاي نزديک شدن ماشين ايستاد. درست در همان لحظه، دو دست نامرئي را در اطراف بدنش حس کرد که او را از قسمت کمر گرفتهاند و به بالا ميبرند. او ناگهان هوش و حواس خود را بازيافت و جهشي به بالا کرد. ماشين از سي سانتي متري جري گذشت و به راهش ادامه داد.
دوست جري شاهد کل قضايا بود. او تعريف ميکند که با عجيبترين صحنهي زندگياش روبه رو شده بود: جري خشک و وحشت زده در خيابان ايستاده بود در حالي که آن ماشين به طرزي جنون آميز به سمت او ميآمد. سپس ناگهان او در حدود ده سانتيمتر از روي زمين بالا برده شد و بيحرکت در هوا معلق ماند تا آنکه سرانجام به سمت قسمتي از خيابان که بيخطر بود جهشي انجام داد، انگار پاهايش فنري شده بود. هيچ يک از آنها فرشتهاي نديده بود اما جري اصلاً نميتوانست آن دو دست نامرئي و تماس آنها را با بدنش از خاطر ببرد.
تجربهي 3
"روزي من و دخترم عازم بانک بوديم. ما در خياباني منتظر بوديم تا چراغ راهنمايي سبز شود. ماشين ما و دو ماشين ديگر همه در يک رديف پشت چراغ قرمز توقف کرده بوديم و هيچ ماشيني در پشت و جلويمان وجود نداشت. هنگامي که چراغ نارنجي شد، ناگهان ابر سنگين و تيرهاي بر روي مغز من قرار گرفت. اين توده بيشتر به هشداري مستقيم و قاطعانه ميمانست. پيامي که به مغزم ميرسيد کاملاً واضح بود: هشدار!
سپس پيام واضحتري به ذهنم آمد هر چند صدايي نشنيدم، شخصي به من گفت: "تکان نخور". اين تنها دو ثانيه طول کشيد. سپس در ذهنم ماشيني را مشاهده کردم که از سمت راست چهار راه مستقيم به جلو آمد و از چراغ قرمز نيز گذشت (حال آنکه چراغ ما ديگر سبز شده بود) آن ماشين به راه خود ادامه داد و اصلاً توقف نکرد. ظاهراً مدتي به همان وضعيت نشسته بودم زيرا دخترم که هيچ اخطاري دريافت نکرده بود گفت: "مامان ديگر ميتواني بروي چرا حرکت نميکني؟" من گفتم: "خب فکر ميکنم بهتر است کمي صبر کنيم." در همان لحظه يک فولکس واگن که مادري به همراه دو پسرش در آن بودند، از سمت راست وارد چهار راه شد و از جلوي ماشينهايي که ايستاده بودند، عبور کرد.
او بدون توجه به چراغهاي راهنمايي از جلوي ما گذشت و دور شد. چنانچه او با ماشين ما تصادف ميکرد با وجود سرعتي که داشت تصادف وحشتناکي اتفاق ميافتاد. من متوجه شدم دو ماشين که در سمت چپ من قرار داشتند نيز اصلاً تکان نخورده بودند. نتوانستم از آنها سؤال کنم که آيا آنها هم مثل من پيامي دريافت کردهاند؟ من ناچارم اين طور فکر کنم زيرا اگر هشداري دريافت نکرده بودند ميبايست به محض سبز شدن چراغها به راه ميافتادند اما ما همه بيحرکت نشسته بوديم و حدود ده، پانزده ثانيه خيره به چراغ سبز نگاه ميکرديم".
منابع:
کتاب فرشتگان،نويسنده: سوفی برنهام، فريده مهدوی دامغانی، نشر پيکان، تهران، 1377.
فرشتگان،تحقيقی قرآنی، روايی و عقلی، تأليف: عليرضا رجالی تهرانی، حوزهي علميهي قم، مرکز تبليغات اسلامی، 1378.
اسطوره های سلتی، ميراندا جين گرين، عباس مخبر، نشر مرکز، تهران، 1382.
جدوي فايند هورن، پال هاوكن، فرامرز جواهرينيا.
منبع: نشريهي علوم باطني شمارهي 2
بازگشت
Share
|