
ارواح مقدس؛ چشمههاي شفا
درد و رنج جسم و جان بر بسياري چيره شده و بسياري در پي شفا و درماناند. و باز بسياري در جستجو براي شفاگران، دچار اغواگران ميگردند... اما بهراستي شفادهنده كيست؟ و شفادهندهي راستين را چگونه ميتوان شناخت؟
هيچ شفايي جز از روح الهي سرچشمه نميگيرد و شفاي راستين جز به مدد آن ميسر نيست. از اين روست كه بزرگترين شفاگران جسم و جان، كساني به جز اولياء و مردان حق نيستند. اين بزرگان، چه در قيد حيات باشند و چه نه، آثار روح بزرگشان به اَشكال مختلف ظاهر ميشود كه يكي از اين اشكال، شفاست. در مورد برخي از اين بزرگان، اين جنبه بسيار بارز و آشكار بوده، در مورد برخي نيز در زمان حياتشان پنهان بوده و بعد از مرگشان چهرهي آشكاري يافته است. يقيناً شما نيز تابهحال گزارشات متعددي از شفاي بيماران با توسل به ارواح اولياء و ائمه شنيدهايد. بزرگاني كه قرنها پيش ميزيستهاند. اين درمانگران به ظاهر غايب، هر كدام در آرامگاه خود بسياري را آرامش بخشيدهاند و آرامگاهشان مانند درمانگاهي آسمانيست كه تنها قيمت درمان، توجه و ايمان بيمار است!
همهي شما اين درمانگاههاي آسماني را ميشناسيد. يك درمانگاه بزرگ در مشهد و درمانگر آسمانياش امام رضا(ع)، يكي در كربلا و درمانگرش امام حسين(ع)، يكي در نجف و درمانگرش امام علي(ع)، و آن يكي در قم و درمانگرش حضرت معصومه(س)...
چه بسيارند كساني كه هر ساله به شوق دريافت شفا به پابوس حضرتش ميروند و در حرمش سكني ميگزينند. ولي چرا همهي آنها شفا نمييابند؟ چرا تنها عدهي اندكي از اين موهبت بهرهمند ميگردند؟
اين اصلي اثبات شده است كه "به هرچه توجه كنيد به تناسب توجهتان با آن رابطه برقرار ميكنيد". هر چه اين توجه عميقتر باشد، سطح رابطه نيز عميقتر است. ارتباط با ارواح مقدسين نيز از اين قاعده مستثني نيست. حتماً اشخاصي را ديدهايد كه روزها خود را به ضريح ميبندند. وقتي اين عمل بيروني با يك خيرگي دروني توأم ميشود و بهعبارتي تنها مشغلهي آنها در آن زمان توجه به امام و طلب كمك از او ميشود، و نگاه و توجهشان تنها به يك نقطه و بر يك هدف متمركز ميگردد، در اثر اين توجه، ارتباط برقرار ميشود. شخص قادر ميگردد با روح امام، ارتباط برقرار كند و بنا بر هدف و قصد خود، از طريق توسل به آن امام، از جريان شفا بهرهمند گردد. بنابراين، كساني كه از اين موهبت محروم ميمانند از توجه كافي برخوردار نيستند و درواقع بر روح شفاگر الهي، تمركز و توجهي ندارند. بهعبارتي بدون عمل، در انتظار نتيجهاند. اما نكات ديگري هم هست.
برخي طلبكار شفايند و برخي خواستار شفا و برخي تسليم امر صاحب شفا. گويا هر چه متواضعاتهتر بخواهيم، ارتباطمان سريعتر و عميقتر برقرار ميگردد و بهخواستهي خود ميرسيم.
از سوي ديگر، برخي بارگاه اين بزرگان را مانند يك آزمايشگاه ميبينند و اينطور به آن وارد ميشوند كه "اين همه راههاي گوناگون را آزمايش كرديم و توفيقي حاصل نشد، اين راه را هم امتحان ميكنيم، شايد جواب دهد" و خودِ اين تصور كه با شك و ترديد همراه است به عاملي بازدارنده براي برقراري ارتباط منجر ميگردد و از سويي چون به آزمايش گذاشتن قدرت الهي است، نوعي بيحرمتي و اهانت به ساحت حق است كه روشن است به نتيجهي دلخواه منجر نخواهد شد. عوامل بسيار ديگري هم هستند كه منجر به تضعيف يا تخريب اين ارتباط دروني و در نتيجه، عدم بهرهگيري از جريان شفا ميگردند، اما آنچه اهميت دارد اينست كه ايمان و توجه عميق، همهي موانع را كنار ميزند و نور را به سوي ما ميخواند.
در طول تاريخ، مدعيان دروغين (خاصه در موضوع درمان و شفا) و سودجوياني كه آنان را عَلَم كردهاند به فراواني به چشم ميخورند. برخي از مراكز و روشهاي قلابي شفا نيز دستساختهي چنين سودجوياني هستند. آنان به قصدهاي مختلف كه ميتوانسته جلبنظر مردم و دستيابي به اهداف مادي باشد، با اقدامي فريبكارانه مراكزي دروغين بر پا ميداشتند و عدهاي سادهلوح نيز بر اين فريب دامن ميزدند. امروزه نيز اين فريب همچنان ادامه دارد اما اَشكال مدرنتري به خود گرفته است. بهجاي امامزادهها، يوگيها و سواميها (ي عموماً هندي) عَلَم شدهاند.
بهجاي مقابر مقدس، "سِنتر" راه مياندازند. اما اگر هوشيار باشيم، تشخيص حق از ناحق بسيار سهل و ساده خواهد بود. كمي دقت كنيم آنچه را كه از آنِ آن هستم و او از آنِ ماست، به اميد آنچه از ما نيست و ما هم از آنِ آن نيستيم از دست ندهيم. آنچه را ديدهايم و لمس كردهايم بهآنچه شنيدهايم، وانگذاريم.
شفاگران الهي را دريابيم كه شفاي الهي هميشه از آن ما خواهد بود. شفاي پايدار جسم و جان.
و سرانجام اينكه:
آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم
يار در خانه و ما گرد جهان ميگرديم
منبع: فصلنامهي علوم باطني، شماره 7 و 8
بازگشت
Share
|