
بشقابي براي تغذيه از دستپخت شيطان!
"... و بسا چيزى را دوست مىداريد و آن براى شما بد است..."
(بقره:216)
از دوران كودكي اين جمله را به گوش ما خواندهاند كه مبادا گول شيطان را بخوري! و سالهاست كه ما دربارهي فريب خوردن از شيطان شنيدهايم و گفتهايم. اما اين گفتنها و شنيدنها به تنهايي كافي نيست، بلكه لازم است حداقل هر از گاهي به اين سؤال بينديشيم كه شيطان ممكن است از چه روشهايي براي فريب دادن ما استفاده كند و استراتژي او براي به بند كشيدن و به تله انداختن انسانها چيست؟
از نگاهي ميتوان گفت كه روشهاي شكار انسانها نيز بيشباهت به روشهاي شكار پرندگان و حيوانات نيست، و يكي از اصليترين آنها، روش طعمهگذاري است. شيطان نيز براي فريب انسانها از اين روش بهره ميجويد. حال براي آنكه بتوانيم از اسارت در تلههاي او در امان بمانيم، اصليترين نيازمان، شناخت طعمههايي است كه او براي فريب دادن ما از آنها كمك ميگيرد. شكي نيست كه اين طعمهها با طعمههايي كه براي شكار حيوانات استفاده ميشوند يكسان نيستند، اما حداقل يك نقطهي اشتراك قابل توجه با آنها دارند؛ اينكه همان طور كه طعمه، حيوانات را جذب ميكند، آنها نيز انسانها را مجذوب خود ميكنند، به عبارت ديگر شيطان همان علايق و خواستههاي انسانها را به عنوان طعمهي شكارشان به كار ميگيرد.
در اينجا قصد نداريم به تكرار مكررات بپردازيم و علايق و تمايلات نفساني نوع بشر را بازگو كنيم، بلكه ميخواهيم كمي به شناخت ابزار نوين طعمهگذاري شيطان بپردازيم؛ اين سادهانگاري است كه فكر كنيم شيطان مربوط به زمانهاي قديم است و در دنياي پيشرفتهي امروزي ديگر جايي براي او، و فريبكاريهايش نيست. بر خلاف اين تصور، همواره در هر دوران، پيشرفتهترين روشها و ابزارهاي قرن، حتي اگر براي خدمت به بشريت ساخته شده باشند، از سوء استفادههاي شيطان در امان نماندهاند.
در عصر كنوني، يكي از فراگيرترين اين ابزارها همان بشقابهاي بزرگي است كه ما آنها را مشتاقانه با دستهاي خودمان ميخريم تا شيطان غذاهاي آلوده و مسموم خود را برايمان در آنها سِرو كند و آنها را به خورد مغزمان دهد. با نصب و تنظيم آنها در خانههايمان، از شيطان دعوت ميكنيم كه بدون هيچ زحمتي 24 ساعته پيامهاي خود را داخل گوشمان مخابره كند و با رجز خوانيهاي پياپياش دير يا زود مغزمان را تسخير كند!
كمي تأمل كنيم؛ پيش از آنكه حرفهاي هميشگيمان را تكرار كنيم و مثلاً بگوييم: "چنين قضاوتهايي دربارهي ماهواره مسخره است، اين ديگر چه حرفي است! يعني چه كه "ديش" بشقابي است كه شيطان در آن برايمان غذا سرو ميكند؟! اين حرف فقط ميتواند از ذهن بيمار آدمهاي كوتهفكر و مرتجع و فناتيك تراوش كند!"، حقيقتاً نگاه كنيم و بينديشيم كه: ماهواره در واقع امر و در عمل، با خودِ ما، و با زندگي ما چه ميكند؟
درست است كه تكنولوژي ماهواره به خودي خود چيز بدي نيست، چرا كه محصول تفكرات انديشمندان و حتي از نگاهي آشكار كنندهي وجهي از توان بالقوهي خلاقيت انسان است، به علاوه وسيلهاي است كه ميتواند براي ارسال انديشههاي مثبت، روشنگر و تعاليبخش به چهار گوشهي دنيا نيز مورد استفاده قرار گيرد (كه از اين وجه بسيار هم چيز خوبي است). اما اگر بيپرده، نحوهي استفادهي رايج و متداول خودمان از آن و تأثير آن را بر زندگيمان مشاهده كنيم، نميتوانيم انكار كنيم كه ديشهاي ماهواره براي بسياري از ما، همان بشقابهايي هستند كه شيطان دستپختهاي آلودهاش را در آن به خوردمان ميدهد...
اگر از پرداختن به تأثيرات پنهان و ناخودآگاه، و اما انكارناپذيرِ بسياري از برنامههاي ماهوارهاي بر ذهن ناخودآگاهمان بگذريم، چرا كه خود بحث تخصصي و مفصلي را ميطلبد، ميتوانيم در 3 شمارهي زير بگوييم:
1- پيش از همه آيا جز اين است كه برنامههاي شبكههايي كه تقريباً شبانهروزي در خانههاي بسياري از ما پخش ميشوند، جسم ما را جلوي تلويزيون ميخكوب ميكنند و چشمهايمان را به آن جعبهي جادوكننده ميدوزانند و سلامت اين هر دو را به مخاطره مياندازند؟ و بدون آنكه به ما چيز باارزشي بدهند، زمان باارزشتر از طلاي ما را ميگيرند، همان زماني را كه اگر صرف كارهاي مثبتتري ميشد، بيترديد آثار مثبتشان زندگيمان را بسيار شيرينتر از اينها ميكرد؟ و بازهم آيا جز اين است كه امكان و زمان برقراري ارتباطي عميق و محبتآميز را با عزيزانمان از ما ميگيرند، و هر يك از ما را جداي از ديگري در دنياي مجازي خود فرو ميبلعند؟
2- نميتوان انكار كرد كه ايجاد بسياري از خواستههاي رنگارنگ ما، و در نتيجه نارضايتيهاي حاصل از نبود آنها در زندگيمان، از ديدن همين برنامهها؛ شكلها و قيافهها، رنگها و لباسها، اتومبيلهاي آخرين مدل و خانههاي آنچناني در فيلمهاي سينمايي، آگهيهاي تبليغاتي، شوها و امثال اينها آب ميخورد. و آن وقت بهجز نارضايتي، آنچه كه عايدمان ميشود، پولطلبي و پُركاري بيش از حد! و تحمل پيامدهاي منفي آن بر خود و خانوادهمان، و شايد هم زير پا گذاشتن راستي و درستكاري! براي دستيابي به پول بيشتر! آن هم براي همساني با همين مدلها و خريدن اجناسي است كه هنوز چيزي نگذشته جاي خود را به مدلي و جنسي تازه دادهاند! آيا گرفتاري در دام اين آرزوهاي تمام نشدني و اتلاف بيهودهي عمر، جز فريب خوردن انسان و تحقق نيات شيطان است؟(1)
3- و بالاخره آنچه در رأس همهي اينها رخ ميدهد، تبليغ و بلكه تزريق رفتارها و اعمالي چون شرابخواري، برهنگي، بيبندوباري، جادوگري و ...، از طريق رفتارها و اعمال شخصيتهاي محبوب و در واقع الگوهاي محبوب زندگي ما!!! است، سوق دادن فطرت آدمي است، از شفقت، رأفت و مهرباني به سوي خشونت و بيرحمي و سنگدلي، چه در كودك و چه در بزرگسال، و بالاخره جايگزيني فرهنگ انساني است با فرهنگ شيطاني، و در يك كلام، جايگزيني و واژگوني ارزشها در نظر انسان است.
به اين ترتيب تغذيه از غذاهاي آلودهاي كه توسط شيطان در همين ديشها سِرو ميشود، نه تنها انسان را به دام شيطان مياندازد، بلكه عملاً به تسخير نگاه و ذهن آدمي ميانجامد و اينگونه او را دانسته يا ندانسته به يكي از ايادي و مبلغين تاريكي بدل ميكند.
نيكا
1- "...آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد." (نساء:119) "شيطان به آنان وعده مىدهد و ايشان را در آرزوها مىافكند و جز فريب به آنان وعده نمىدهد." (نساء:120)
بازگشت
Share
|