بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

گُل سرسبد!

بسم ا... الرحمن الرحيم

 

اكثر ما آدم‌ها در مواقعي كه پاي مقايسه‌ي انسان با ساير موجودات به ميان مي‌آيد، با كمال افتخار بر سكوي اول مي‌ايستيم، و به خود مي‌باليم كه بر روي اين كره‌ي خاكي از همه‌ي موجودات برتريم، چرا كه ما اشرف مخلوقاتيم، خداوند همه‌ي موجودات را براي ما آفريده است و ما حق تصرف در همه‌ي آنها را داريم، ما مي‌توانيم هر جماد و نبات و حيواني را به خدمت خود بگيريم.

اما قسمت عجيب اين ماجرا و موضوع ارزش‌گذاري اين‌جاست كه وقتي اخبار راديو و تلويزيون را مي‌شنويم و مي‌بينيم، و يا نگاهي به تيترهاي خبري روزنامه‌ها مي‌اندازيم از رخداد پست‌ترين كارهايي مطلع مي‌شويم كه از هيچ موجودي سر نمي‌زند جز از هماني كه لقب اشرف مخلوقات را به يدك مي‌كشد! آزار و شكنجه، قتل و كشتار، جرم و جنايت، ظلم و تجاوز نسبت به غير هم‌نوع گرفته تا هم‌نوع!!!

در ميان همه‌ي موجودات، جز گُل سر سبد آنها هيچ موجود ديگري نيست كه اين چنين خودخواهانه، خود را در بهره‌برداري بي‌رويه از ديگر موجودات محق بداند و چنين حريصانه و با چنين وسعتي از زمين بهره‌كشي كند و آن را به آلودگي بكشاند.

اگر كمي نسبت به اين واقعيات جاري هشيار باشيم بي‌ترديد اين سؤال يا مشابه آن در ذهنمان جرقه خواهد زد كه آيا نشاندن همه‌ي آدم‌ها بر سكوي اول، به صرف به‌ظاهر آدم بودن‌شان، كاري منصفانه و عادلانه است؟

حال آن‌كه اگر بخواهيم ارزش هر موجودي را بر اساس واقعيت وجودي‌اش بسنجيم چگونه مي‌توانيم  به آناني كه در بدي و نفاق، دروغ گفتن و دروغ بستن، فريب‌كاري و حقه‌بازي و ظلم و آزار غوطه‌وراند بيش از درختي نمره بدهيم كه جز بهره‌ي نيك به ديگر موجودات نمي‌ر‌ساند.

يك درخت هوا را پاكيزه و تصفيه مي‌كند، اكسيژن مي‌سازد و طراوت و زندگي، و تازگي و زيبايي را با خود به ارمغان مي‌آورد. شاخ و برگ‌هايش سرپناه حشرات و پرندگان است و سايه‌اش استراحت‌گاه آدميان. چوب‌هايش خانه‌ساز و اسباب‌ساز و سازنده‌ي تزئينات زيبا و پردازنده‌ي سازهاي خوش‌آوا...، و حتي برگ‌هاي خشك‌اش، سازنده‌ي خاك‌برگ براي كشاورزان و كشت‌كاران. و اگر باردِه و ثمرآور باشد، ميوه‌هاي خوش‌عطر و طعم و مغذي‌اش تغذيه كننده‌ي ديگر موجودات‌.

درخت را اگر كه خوب نگاهش كنيم چيزهاي زيادي براي گفتن دارد و درس‌هاي زيادي براي آموختن؛ به ما مي‌آموزد كه براي زنده بودن و زنده ماندن بايد ريشه در اعماق داشت و سر در آسمان، در عين صلابت و استواري بايد نرم بود و منعطف، تا در برابر طوفان‌هاي زندگي بتوان مقاومت كرد و در هم نشكست. يك درخت تنها از هوا نفس مي‌كشد و از خاك آب مي‌آشامد و جز از نور نمي‌خورد، بسيار بهره مي‌دهد و خودخواهانه آزار نمي‌رساند،  به ما نيز مي‌آموزد كه خوب آن است كه پرثمر باشيم و سايه‌گستر.(1)

به اين ترتيب اگر بخواهيم منصفانه عمل كنيم ترديدي نيست كه نمره‌ي چنين درختي به مراتب بيش از به‌ظاهر آدمي خواهد بود كه گياهان و ماهيان و پرندگان و حيوانات را پي‌درپي‌ روانه‌ي معد‌ه‌اش مي‌كند و جز آلودگي و زشتي، و تباهي و نابودي براي زمين و ساكنانش چيزي ندارد.

كم نيستند منفعت‌طلباني كه حيوانات بي‌دفاع را براي پوستشان كشته‌اند و نسل فيل‌هاي آفريقايي را براي عاجشان رو به انقراض برده‌اند. و كم نيستند خودبينان بي‌رحمي كه براي ثروت‌اندوزي و قدرت‌طلبي از كشتار انسان‌ها نيز فروگذار نكرده‌اند.

اگر چشم خود را بر اين واقعيات جاري در كره‌ي زمين نبنديم، ناچاريم اعتراف كنيم: انساني كه مي‌توانست و مي‌بايست تا اعلي‌عليين صعود كند و مقام خليفة‌اللهي و لقب اشرف مخلوقات را نه فقط به اسم بلكه در واقعيت محقق سازد، از چارپايان نيز پست‌تر شده و به اسفل‌اسافلين تنزل كرده است.

گويي انسان فراموش كرده كه خداوند همه‌ي هستي را براي آن انساني آفريده كه خود براي خدا(2)، براي خدمت‌گزاري به او و براي تحقق قصدهاي "او" آفريده شده است(3)؛ براي پرورش و به ظهور رساندن ويژگي‌هاي الهي، و متجلي ساختن اسماء و صفات خداوند در وجود خود، براي زدودن آئينه‌ي وجود خويش از زنگارها و جلوه دادن تصوير خالق خويش در زمين.

در واقع رتبه‌ي اول و نمره‌ي كامل از آنِ انسان كاملي است كه به راستي ويژگي‌ها و صفات الهي در وجودش متجلي است؛ انساني كه تجسم‌بخش مهرباني و بخشندگي خالق است، و متصف به صفت رئوف، اويي كه تعاملش با هستي ريشه در بخشندگي و مهرباني و رأفت و عطوفت‌اش دارد، به‌دور از ذره‌اي خودخواهي و منفعت‌طلبي. انساني كه وجودش سرچشمه‌ي جوشان خير و بركت است براي تمامي هستي؛ اويي كه عمل و سخنش گوياي حكمت بي‌پايانش است، وجودش تحقق‌بخش حق و حقيقت، و قضاوتش تجسم كمال عدالت. انساني كه هم‌چون خداوندِ قيوم، عالمي به وجودش قائم است. اويي كه تعالي‌بخش و بالابرنده‌ي زمينيان است، وجودش تابنده‌ي نور روشن‌گر خداوند و بارنده‌ي باران رحمت الهي بر هر موجودي است كه هست.

در واقع محك سنجش نمره‌ي واقعي هر انساني ميزان شباهت و نزديكي او به انسان كامل، و ميزان آشكاري ويژگي‌هاي الهي و در رأس همه مهرباني و بخشندگي خداوند در وجود اوست. آن‌چه نمره‌ي واقعي هر انساني را در كارنامه‌ي زندگي‌اش حك مي‌كند، ميزان سرشار بودن درون او از نور روشن‌گر و روح رحمت‌گستر الهي و بهره‌مندي ديگران در بيرون از وجود اوست.

با اين وصف هر يك از ما مي‌توانيم خود را بسنجيم و ببينيم كه چه اندازه از هستي، از زمين و موجودات آن، بهره برده‌ايم و چه بهره‌اي به آن رسانده‌ايم؟ وجود ما چه زشتي‌هايي را از عالم زدوده است و چه زيبايي‌هايي را به آن افزوده؟ چه اندازه از پستي زمين كاسته‌ايم و بر تعالي آن افزوده‌ايم؟ يافتن پاسخ اين سؤالات مي‌تواند كمكمان كند تا واقعيت وجودي خود را دريابيم و به نمره‌ي واقعي‌مان در كارنامه‌ي زندگي‌مان پي ببريم.

 

1-  ... من نديدم دو صنوبر را با هم دشمن

    من نديدم بيدي سايه‌اش را بفروشد به زمين... (سهراب سپهري)

2- "اي انسان! همه را براي تو آفريدم و تو را براي خودم" (حديث قدسي)

3- "و جن و انس را نيافريدم جز براى آن‌كه مرا بپرستند" (ذاريات:56)

 

                                                                                                                                                  نيكا

 

 

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com