چقدر جالب می شد اگر اشیا و وسایل اطراف ما با ما سخن می
گفتند؛ البته شاید قدری ترسناک و هراس آور بود.
تصور کنیم اگر این اتفاق در عالم هستی رخ می داد، زندگی ما
چگونه می شد؟ وسایل زندگی مان به ما چه می
گفتند؟ از ما تعریف می کردند یا سرمان داد
می زدند؟ قهر می کردند یا به ما پرخاش می کردند؟ خود را به راحتی در اختیارمان می
گذاشتند یا از دستمان فرار می کردند؟ شاید خود را پنهان می کردند تا ناچار شویم
ساعت ها به دنبالشان بگردیم؛ حتی ممکن بود محل زندگی مان را رها کرده و ترک دیار
کنند!
ازموبایل و مبلمان و خودرو و یخچال و وسایل آشپزخانه گرفته
تا لباس و کتاب و در و دیوار خانه؛ بی تردید رفتار و گفتار آنها پاسخی است به
رفتار و کردار ما.
شکی نیست در زندگی معاصر در خرید برخی وسایل درگیر تجمل و
ظاهر شده ایم. برخی چیزها را می خریم نه برای آنکه به آنها نیاز داریم و جایشان در
زندگی مان خالی است، بلکه می خواهیم با آنها پز بدهیم، آبروداری کنیم و کلاس خود
را بالا ببریم و به تعبیر علمی تر اعلام هویت کنیم و خود را وابسته به پایگاه و
طبقۀ خاصی از جامعه نشان دهیم.
اگر اشیا حرف می زدند به ما می گفتند کدامشان در زندگی ما
زیادی هستند؛ می گفتند کدامشان را اصلاً نباید می خریدیم، کدام یک از آنها را
نباید اینقدر گران می خریدیم. می گفتند حق و حقوق کدام را رعایت نکرده ایم. در
مورد کدامشان افراط کرده و استفادۀ ناصحیح کرده ایم. حتی ممکن بود مواقعی که می
خواهیم دور بیندازیمشان در حالی که هنوز سالم و کارآمد هستند به ما التماس کنند که
...
جالب می شد اگر هر شب با ابزار و وسایل زندگی مان خلوت می
کردیم و از ایشان بدون رودربایستی می پرسیدیم که آیا حقشان را رعایت کرده ایم؟ آیا
از دست ما راضی هستند؟ بد نیست همین الان نگاهی به اطرافمان بیندازیم.
ـ منبع: روزنامۀ همشهری
93.3.11، توسط سید مهدی سیدی