
نشاني از نشانهها
خداوند آفرينش را براي آشكاري جلوه و شكوه خود بنا نهاد و بر آن داشت كه داشتنيها را بيازمايد تا انسان تبعيد شده در زمين با هر آزموني به او نزديكتر شود و ياد آورد خانه و كاشانهي شاهانهي خود را كه در جوار معبودش ميزيسته و در اثر يك اشتباه و غفلت از اصل خود دور افتاده و تمام توان خويش را بيابد كه در بازگشت به سوي معشوق ابدي و خانهي اصلي خود جمع نموده و قصد بر مقصد و مقصود را تنها هدف خويش قرار داده و بداند آن چه خدايش از حضرت آدم تا حضرت خاتم براي رهنمون او فرستاده تنها به خاطر محبت و عشقي كه بر او داشته و نظر و نگاه او از سر لطف براي بازگشت هرچه سريعتر به خانهي اصلي و در جوارش زيستن ميباشد و اين چنين دورانهاي بيشماري بر انسانها گذشته و رسولان و پيامبراني در هر زماني به سويش فرستاده شدند و از حضرت آدم گرفته تا خاتم پيامبران حضرت محمد (ص) هدف و مقصودشان بيدار كردن انسانها و چرخش و نگاهها و هدفها به يك مبداء بوده. آن خالق يكتاست كه عاشقانه مخلوق خود را دوست دارد و هم چنان لطف خويش را بر آن ميدارد كه نگذارد بندگانش ره به بيراهه برند و از مسير اصلي منحرف گردند.
بنابراين درها را همواره به روي مخلوق خود گشوده و بر آن چه ميداند اصليترين راه و روش كه همانا بيدار كردن بندگانش از خواب غفلت ميباشد قرار داده و براي آنها از جنس خودشان نبي و فرستاده برگزيده تا پيام خويش را از طبق آنان به بندگانش رسانده و هر كدام بنابر مقتضيات زمان و مكان و هماهنگ با همان عصر و مردمانش دعوت صاحبخانه را با زبان همان مردم به گوش آنها رسانده تا بدانند چگونه از راه مستقيم به سوي معشوق بايد بازگشت. در اين راستا فرستادگان با يك هدف ولي به شيوههاي مختلف، گاهي از طريق عشق و محبت زماني از موضع قانون خدا و يا به وسيلهي شريعت خاصي مخلوقات و بندگان به خواب رفتهي خدا را رهنمون راهي مستقيم و پرنور كرده و با هشدار و يا بشارت وعده خدا را كه همانا عشق و بازگشت به سوي معبود يگانه بوده به گوش انسانها رساندهاند. هر كدام از رسولان و پيامبران با خود پيام خداوند را داشتند و اكثر آنان با آزموني بزرگ پيام آور خداوند شدند.
به طور مثال خداوند حضرت ابراهيم را بارها از طريق ايمانش محك زده، زماني كه دشمنان او را در آتش افكندند جبرئيل امين بر او ظاهر گشت و به او گفت: ابراهيم اگر خواستهاي داري ميتواني به من بگويي، حضرت ابراهيم در جواب فرمود من جز خداوند از هيچ كس درخواستي نميكنم و آتش به امر خدا بر او گلستان گشت، يا زماني كه فرزند دلبندش را به حضور معبودش به عنوان قرباني عرضه نمود خداوند ميشي را به وسيلهي فرشتهاش براي او فرستاد تا قرباني نمايد و چاقو براي گردن فرزندش كند شد و اين چنين خداوند لطف و رحمتش را بر پيامبرش عرضه فرمود. و يا حضرت لوط كه از دست قوم بزهكار به ستوه آمده بود و قومش به هيچ وجه به سخنان او گوش نميدادند و به فساد و كارهاي زشت مشغول بودند از طرف خداوند آتشي بر شهرشان از آسمان به امر خداوند فرو ريخت و تمام آن ديار با ساكنانش نابود شد و درس عبرتي براي آيندگان گشت. خداوند هر كدام از پيامبران و رسولانش را بر قومهاي بشر مأمور گردانيد تا پيامش را به گوش انسانهاي خفته برسانند، آزمونهايي هم بر پيامبرانش نهاد كه همگي با سربلندي از اين آزمونها بيرون آمدند كه شرح تمام اين احاديث در كتب آسماني قرآن، تورات و انجيل آمده است.
خداوند حضرت محمد (ص) را با قبيلهاش كه منكر پيامبري او بودند آزمود، آنان حضرت را شاعر و دروغگو ناميدند و آيات كتاب آسماني قرآن را منكر شدند ولي تاريخ نشان داده آن چه حق ميباشد هرگز از بين نرفته و حقانيت آن ثابت ميگردد و هر آن چه را نفي نمايند دشمنان خدا و به ستيز برخيزند با آن، در نهايت حق پيروز است.
اينك آن چه از نشانهها بر ميآيد زمان، زمان خاصي است و شايد هم آخرالزمان. و همچنان مدعيان و معلمين دروغين فراوان كه هر روز از گوشه و كنار جهان سربر داشته و خود را بر حق ميخوانند، ولي بايد ديد آيا نشانههاي حقيقي را دارا هستند و خداوند آنان را بر حق ميخواند يا نه. در اين آشفته بازار اگر راهنمایی حقيقي آشكار شود و حقيقت پيام خدا را بخواهد بر مردمان خفتهي اين عصر بازگو نمايد چگونه ميشود بر نشاني از نشانهها تكيه كرد و حق را از ناحق تشخيص داد؟
نورسا
بازگشت
Share
|