بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

چند پرسش درباره‌ي توبه

 

1- چرا مي‌گويند اولين گامِ بازگشت به سوي خداوند، توبه است؟

از آن‌جا كه خداوند سرچشمه‌ي همه‌ي خوبي‌ها و زيبايي‌هاست طبيعي است كه براي بازگشت به اين سرچشمه بايد ابتدا وجود خود را از بدي‌ها و زشتي‌ها (و سرمنشاء آنها يعني نفس پليد) پاك كرد. همان گونه كه براي ريختن عسل در شيشه‌اي آغشته به چربي، بايد ابتدا ظرف را به خوبي شست. اين شستن، گام اول يا همان توبه است.

به علاوه اگر ذهنيت بخصوصي را كه اكثر ما از توبه داريم بزداييم، اين موضوع برايمان روشن‌تر خواهد شد.

توبه در اصل بازگشت به سوي خداوند است؛ بازگشتي که اصولاً نمي‌‌توان هيچ حد و مرزي براي آن قائل شد. اين بازگشت مي‌تواند هر لحظه از زندگي و تمام ابعاد وجود انسان را فرا گيرد. ممکن است نقطه‌ي شروع آن براي ما، بازگشت از يک عمل بخصوص باشد، اما اين حرکتِ آغازين مي‌تواند تا به جائي ادامه يابد که هر عمل، کلام، انديشه، تصميم و قصد انسان، و حتي هدف او از زندگي را تحت‌ الشعاع قرار دهد، به طوري که چرخشي180 درجه در همه‌ي اين ابعاد ايجاد كند؛ يعني چرخشي از خود به خدا. به اين ترتيب که اعمال، گفتار، افکار، تصميم ها و قصدهاي ما به‌جاي اين‌که در راستاي رسيدن به خواسته‌هاي شخصي يا کسب توجه و بزرگ شدن در نگاه ديگران باشد، در جهت تحقق خواست خداوند و رضايت او تغيير مسير يابد. به عبارتي ديگر، اين بازگشت، بازگشت توجه ما به ياد و حضور خداست. چنانچه امام علي(ع) مي‌فرمايند: "خداوند سبحان را از روي غفلت و سبکسري فراموش مکن، ‌بلکه چنان ياد کن که دلت با آن موافق و برونت با آن مطابق باشد و هرگز به حقيقت ذکر خدا نرسي مگر در ذکري که به کلي خود را فراموش کني."(1)

البته چنين بازگشت کامل و همه جانبه‌اي اغلب اوقات در يك لحظه ميسر نيست، همان‌‌طور كه صاف كردن يك شاخه‌ي كج نيازمند زمان است. بلكه اين، امري است كه تداوم آن در تمام طول زندگي لازم است. يعني هر بار كه درمي‌يابيم در مسير درست و نزديکي به خداوند پيش نمي‌رويم، ب‌ايستيم و باز‌گرديم.

طبيعي است که بازگشت، نخستين گام نزديکي به خداوند باشد، ‌زيرا در اين راه لازم است زندگي و توجه خود را از "غير او" به "او" بازگردانيم و به‌جاي مسير دوري از او، به مسير نزديکي به او بازگرديم. درست همان‌طور که براي مسمويت‌زدايي از بدن، اولين گام جلوگيري از ورود مواد مسموميت‌زا به آن است.

بدون اقدام به چنين بازگشتي، حتي اعمال به‌ظاهر مثبت ما نيز مي‌توانند با آلوده بودن به آفت خود (خودارضايي، خودجلوه دهي و امثال اينها) به عاملي دوركننده مبدل شوند!

 

1- غررالحکم، به ‌روايت عبدالواحد آمدي، ح 7524

 

 

2- براي چه توبه كنيم؟

اگر در حال عبور از جاده‌اي به دليلي مانند مواجهه شدن با يك مانع، رسيدن به يك پرتگاه، ديدن يك تابلوي راهنما، و يا...، متوجه شويم كه راه را اشتباه آمده‌ايم، عكس‌العمل طبيعي ما چه خواهد بود؟ معمولاً يك ايست، بعد از آن هم يك دور، و سپس حركت اما اين‌بار در جهت درست!

به اين ترتيب اگر خواستار ايجاد تغيير و تحولات مثبت در زندگي خود هستيم، به جرأت مي‌توان گفت كه راهكار آن، همين بازگشت است. زيرا بر اساس قانون جهان‌شمول عمل و عكس‌العمل، آنچه كه جهان به ما مي‌نماياند، يعني زندگي ما، انعكاسي است از خود ما (از جمله اعمال، گفتار، افكار، نيات و قصدها، و شيوه‌ي زندگي ما). پس راه تغيير زندگي، از تغيير خودمان مي‌گذرد. يعني اگر خواهان ديدن خوبي، زيبايي، محبت و عدالت در زندگي هستيم، لازم است وجود (اعمال، گفتار، افكار، نيات و...) خود را از اين ويژگي‌ها سرشار كنيم و اين به معني زدودن بدي، زشتي، ظلم و بي‌عدالتي از وجودمان است. با كمي دقت درمي‌يابيم كه اين دقيقاً همان چيزي است كه در روند بازگشت به خداوند رخ مي‌دهد. پس اگر زندگي خود را در وضعيت مناسبي نمي‌يابيم، چاره، فرافكني و انداختن تقصير بر گردن ديگران نيست،‌ بلكه چاره تغيير خود است.

به بياني ديگر، اگر بركت و آرامش و شادي را در زندگي خود نمي‌يابيم، بايد بدانيم كه ارتباط ما با سرچشمه‌ي آنها دچار اختلال شده است، و چاره چيزي نيست جز اصلاح اين رابطه، با بازگشت به آن سرچشمه، يعني خداوند.

بازگشت، راهكار اصلي از ميان برداشتن همه‌ي مشكلاتي است كه وظيفه‌شان توجه دادن به ماست. هنگامي كه ما با قرارگرفتن در مسير نادرست به سوي پرتگاهِ نابودي مي‌تازيم، خداي مهربان كه به بنده‌ي خود عشق مي‌ورزد، نسبت به نابودي او بي‌تفاوت نمي‌ماند و با قرار دادن موانعي در راه وي، سعي در بيدار و آگاه كردن‌اش دارد. اگر با هشياري به بسياري از اين مسائل و مشكلات بنگريم درمي‌يابيم كه پيامي را فرياد مي‌زنند و هشدار مي‌دهند كه از اين راه نرو! در آن مواقع كافي است كه يك دور 180 درجه بزنيم، خواهيم ديد كه اين موانعِ هشداردهنده، يك‌باره محو خواهند شد!

راه بازگشت مانند يك مداد جادوست كه با در اختيار داشتن آن مي‌توانيم معجزه كنيم! يعني تصاوير زشتي را كه در زندگي خود نقش زده‌ايم پاك، و تصاويري زيبا را جايگزين آنها ‌سازيم. (1)

اين امكان يكي از حيرت‌انگيز‌ترين امكاناتي است كه در اختيار داريم. حتي اگر در كوره راهي تاريك و پرپيچ و خم گم شده باشيم، راه بازگشت، هميشه در اختيار ماست تا ما را به سلامت به شاهراه نوراني هدايت برساند. (2) راه بازگشت، هميشه به سوي دوستي با خدا باز است. (3) واقعاً عجيب نيست اگر تمايلي به استفاده از اين امكان خارق‌العاده نداشته باشيم؟

 

1- فرقان:70

2- فرقان:71

3- زمر:53

 

 

3- چرا توبه كنيم درحالي که مرتکب گناهي نشده‌ايم؟

براي روشن‌تر شدن اين موضوع، لازم است ابتدا نگاهي به معناي گناه داشته باشيم.

همه‌ي‌‌‌‌‌‌ ما مي‌دانيم که سرپيچي از فرامين خداوند گناه است، اما با اين حال بسياري از ما تنها بخشي محدود از اين فرامين را مد نظر داريم و در نتيجه تنها انجام يا عدم انجام بعضي اعمال خاص را گناه مي‌دانيم.

براي حصول نگاهي جامع‌تر و البته عميق‌تر به گناه، نه تنها لازم است از کليه‌ي اوامر خداوند آگاهي داشته باشيم، بلکه بايد ريشه و عامل اصلي گناه را نيز بشناسيم، چرا که تا ريشه‌ي گناه در وجود انسان نابود نشود، حتي اگر شاخ و برگ‌هاي آن بارها و بارها قطع شوند، دوباره رشد، و در وجود او خود نمائي خواهند کرد.

پس سؤال ريشه‌اي ما مي‌تواند اين باشد که: ريشه‌ي اصلي گناه چيست؟

امام علي(ع) مي‌فرمايند: "فراموشي حق، تاريکي و گمراهي است."(1) و نيز مي‌فرمايند: "گمراهي را، غفلت (از خدا) کافي است." (2)

بر اين اساس مي‌توان دريافت که غفلت از حضور خداوند و فراموشي او در زندگي عامل اصلي گمراهي (و گناه) است. غفلت از حضور الهي، يعني از ياد بردن اين‌که در هر لحظه از زندگي خود در محضر خداوند هستيم و او هر لحظه نه تنها بر اعمال و گفتار، که بر انديشه‌ها و نيات ما بينا و آگاه است.

عامل اصلي گناه، همين فراموشي ماست؛ هنگامي که از حضور خداوند غايب شويم و نظارت او را بر خود از ياد ببريم فضاي گناه ايجاد مي‌شود. بنابراين فراموشي حضور خداوند، که پرهيز از آن از فرمان‌هاي مؤکد خداوند است(3)، را مي‌توان مادر همه‌ي گناهان دانست. و مي‌توان دريافت تا زماني که اين فراموشي از لحظه لحظه‌هاي زندگي ما زدوده نشده باشد، وجود ما عاري از گناه نخواهد بود و در نتيجه از اصلاح و تغيير، و به‌عبارتي از بازگشت يا توبه نيز بي‌نياز نخواهيم بود.

 

1- غررالحکم، به ‌روايت عبدالواحد آمدي، ح 647

2- غررالحکم، به ‌روايت عبدالواحد آمدي، ح 6933

3- منافقون:9

 

 

4- گام‌هاي عملي توبه كدام‌اند؟

به‌ اختصار مي‌توان گفت كه توبه بر پايه‌هاي زير استوار است: پشيماني از گذشته، ‌(قصد به) عدم بازگشت به طريق  گذشته و به‌كارگيري حداكثر تلاش در جبران همه جانبه‌ي گذشته (هم در رابطه با خود و هم ديگران). اينها‌ گام‌هاي تكميل كننده‌ي طلب بخشش از خداونداند.(1)

اما براي ملموس‌تر شدن موضوع، مي‌توان اين سؤال را اين‌گونه مطرح كرد كه گام‌هاي عملي ايجاد تغيير در زندگي كدام‌اند؟ چرا كه توبه، ايجاد تغيير و تحولي مثبت در زندگي است.

بزرگان حيطه‌ي معنويت، و حتي صاحب‌نظران حوزه‌ي موفقيت، احساس نارضايتي از وضع موجود را نقطه‌ي عطف تحول مي‌دانند. زيرا تا از وضع كنوني زندگي‌مان، كه انعكاسي از خود ماست، نارضايتي نداشته باشيم، اقدامي در جهت تغيير آن نخواهيم كرد. درست همان‌طور كه تا درد و يا ناراحتي اي در بدن احساس نكنيم، در پي درمان نخواهيم بود. اما اكنون سؤالي كه مطرح مي‌شود اين است كه راه رسيدن به اين احساس نارضايتي چيست؟

يك راهكار مؤثر مشاهده است. اما چرا مشاهده؟

يكي از ويژگي‌هاي انسان اين است كه خيلي سريع به وضعيت موجود خود عادت مي‌كند و به اصطلاح روانشناسان، شرطي مي‌شود. به اين معنا كه نابساماني‌ها و آشفتگي‌هاي شرايط موجود برايش كاملاً طبيعي جلوه مي‌كند و به بياني، غيرعادي بودن آنها را نمي‌بيند. در اين ميان بعضي شرايط نيز به اين نديدن دامن مي‌زنند، از جمله فراگير بودن آشفتگي‌ها؛ يعني وقتي كه نابساماني موجود، مختص زندگي شخص نباشد و در زندگي بسياري از مردم به چشم بخورد. همان‌طور كه اگر قيمت كالايي در تمام فروشگاه‌ها از ارزش واقعي خود بالاتر باشد، كمتر به غيرعادي بودن آن پي‌مي‌بريم.

در چنين شرايطي،‌ لازمه‌ي ديدن واقعياتِ زندگي، مشاهده و بازنگري هوشمندانه‌ي آن است. براي اين كار مي‌توانيم همه‌ي كارها، حركات و نحوه‌ي زندگي خود را زير سؤال ببريم و از خود بپرسيم كه اين شيوه‌ي زندگي و اين اعمال چه نفعي برايمان دارد؟ با از دست دادن زمان طلايي‌مان و باكاسته شدن لحظه به لحظه از با ارزش‌ترين سرمايه يعني عمرمان، چه چيزي دارد عايدمان مي‌شود؟ آيا شكوفايي و رشدي در هيچ يك از ابعاد وجود ما رخ مي‌دهد؟ آيا هيچ دستاورد ماندني و بردني دستمان را مي‌گيرد؟ يا لذت‌هاي لحظه‌اي ما با گذرِ لحظه‌ها در گذراند؟

با چنين مشاهده‌اي قادر خواهيم بود نوري را بر زواياي تاريك زندگي خود بتابانيم. با تابيدن اين نور نه تنها از شيوه‌ي پيشين خود عميقاً متأسف خواهيم شد، بلكه بدون نياز به كنترل بيروني، اشتباهات گذشته را تكرار نخواهيم كرد، به اين ترتيب تا همين‌جا 2 گام از گام‌هاي لازم را طي كرده‌ايم.

گام ديگري كه يك مشاهده‌ي راستين برايمان به ارمغان خواهد آورد، جايگزين كردن شيوه و اعمال لازم در راستاي رسيدن به وضع مطلوب، و سعي در جبران گذشته است. اين گام نيز خود انگيخته و با ميل و رغبت دروني برداشته خواهد شد. درست مانند شخصي كه با عمل اشتباه خود، ندانسته سلامتي خود را به مخاطره انداخته، اما با آگاهي از بيماري خود و با تأسف براي سلامتي از دست رفته و دانستن قدر سلامتي، در راستاي بازيابي آن، عمل اشتباه خود را با ميل و رغبت كنار مي‌گذارد و شيوه‌ي درماني تجويز شده را جايگزين آن مي‌سازد.

 

1- بر اساس اركان توبه، به نقل از اميرالمؤمنين(ع) - بحار الانوار: 78 / 81 / 74

 

 

 

5- اگر توان توبه را در خود نبينيم چه كنيم؟

در چنين شرايطي چاره اين است كه به‌جاي آن‌كه به قله‌اي در دوردست‌ها بنگريم و خود را ناتوان از بودن در آن‌جا بپنداريم و در نتيجه دست روي دست بگذاريم، از همان‌جا كه هستيم صعودِ گام به گام را آغاز كنيم...

اكثر ما با اين‌كه دوست داريم به سوي خداوند بازگرديم، اما چنان خود را از انجام كارهاي لازم ناتوان مي‌يابيم كه مدام قدم گذاشتن در اين راه را به تأخير مي‌اندازيم.

اگر دقت كنيم متوجه مي‌شويم كه تجربه‌ي چنين حالتي آفتي است كه ممكن است هنگام آغاز هر كاري كه دشوار به‌نظر مي‌آيد، گريبانگيرمان شود. در اين حالت بايد كار را از همين‌جا و هم‌اكنون آغاز كرد. نخستين گام‌هاي ما نيز مي‌توانند همان‌هايي باشند كه توان انجام آنها را در خود مي‌يابيم، مهم نيست كه چقدر كوچك به‌نظر آيند، زيرا هر حركت، عمل، كلام يا انديشه‌ي خوب ما هر چقدر هم كه كوچك باشد، بودنش از نبودش بهتر است. بر اساس روايات، گاه يك عمل خالصانه توانسته گناهان يك شخص را پوشش دهد و بخشش الهي را شامل حالش كند. به‌علاوه طبق قول خداوند، با هر گامي كه ما به سوي او برداريم، او نيز ده گام به سوي ما برمي‌دارد و به حركت ما بركتي عظيم مي‌بخشد. به اين ترتيب وقتي ببينيم كه با برداشتن يك گام چقدر فاصله‌ي ما از خداوند كمتر، و او نيز از ما راضي‌تر شده است، انرژي و تواني مضاعف براي برداشتن گام‌هاي بعدي در خود خواهيم يافت.

اگر دقت كنيم درمي‌يابيم كه يكي از علل توقف در بازگشت، نااميدي است و شنيده‌ايم كه نااميدي بزرگ‌ترين گناهان است. با قدري انديشه متوجه مي‌شويم كه در بطن نااميدي اين پندار‌ نهفته است كه براي خداوند امكان بخشش و هدايتِ گمراه و گناهكاري چون ما وجود ندارد! روشن است كه چنين ترديدي در بي‌كرانگي رحمت و قدرت خداوند از القائات شيطان است.

خوب است هر زمان كه خود را از بازگشت ناتوان و نااميد يافتيم بدانيم كه قطعاً دست شيطان در كار است و دشمن قسم‌خورده‌مان يكي از كارآمدترين ابزار خود را عليه ما فعال كرده است، همچنين خداوند را به ياد بياوريم كه تا چه اندازه چشم به راه بازگشت ماست! او هر لحظه با هر رخدادِ به ‌ظاهر معمولي زندگي، و از طريق كل جهان هستي، كارت دعوتي براي ما ارسال مي‌كند و ما را به سوي خود فرامي‌خواند.

آيا به راستي مي‌دانيم كه بازگشت ما تا چه اندازه خداوند را شاد خواهد كرد؟

خداي تعالي به‌توبه (و بازگشت) بنده‌ي خود فرحناك‌تر است از مردي كه در شبي تار شتر و تـوشـه خـود را گـم كـنـد و آنـهـا را بـيـابـد. (1)

 

1- روايت از امام باقر(ع)- اصول كافي

 

 

                                                                                                            كاوشگران نور

 

 

بازگشت

Share

 

 

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com