مقاله : نه شيرين خواهد بود و نه لذتبخش اگر ندانيم...
احتمالاً اغلبِ ما شنيدهايم كه ميگويند: "اعمال ما سازندهي زندگي ما هستند."(1) با توجه به اين نقش سرنوشتساز اعمال، خوب است كمي در اين باره بينديشيم كه چه عواملي درشكلگيري اعمال ما نقش دارند و در واقع سازندهي اعمال ما ميباشند.
ما انسانها پيش از اقدام به يك عمل، با دقت يا بدون دقت، تصميم به انجام آن ميگيريم، و يكي از عوامل مؤثر بر تصميمهاي ما، سطح آگاهي و بينش ما نسبت به آن عمل و تأثيرات آن است.
بياييد براي ملموستر شدن نقش آگاهي و بينش در تصميمها و اعمال، از مثالي كمك بگيريم. فرض كنيم كه ظهر است و ما كاملاً گرسنه هستيم، همان هنگام بشقابي حاوي غذاي دلخواهمان را برايمان ميآورند، عكسالعمل ما چه خواهد بود؟ حال فرض كنيم به نحوي آگاه شويم كه غذاي ما آلوده به ميكروب وبا است. در اين صورت هرچقدر هم كه گرسنه باشيم، و غذا نيز خوشمزه و اشتهابرانگيز، از خوردنش امتناع خواهيم كرد. زيرا بر مضر بودن آن اشراف و آگاهي داريم.
آنچه موجب ميشود بسياري از ما به بعضي اعمال نادرست دست بزنيم، عدم آگاهي و بينش كافي نسبت به آن عمل و عواقب سوء و مضرات آن است.
در اين ميان آفت ديگري نيز به مسأله دامن ميزند و آن كمتوجهي يا بيتوجهي ما نسبت به اصل وجود خود، يعني روحمان است.
ما با وجود اينكه ميدانيم در واقع روحهايي هستيم كه در زمين لباس جسم پوشيدهايم(2)، اما عوامل گوناگوني از جمله ناديدني بودن روح براي چشمان ما، موجب شده است كه ادراك اغلب ما از خودمان عكس اين باشد، يعني خود را موجودات انسانياي بپنداريم كه روح هم داريم، روحي كه تقريباً آن را به فراموشي سپردهايم. همين بينش و نگاه معكوس به وجود خويش، موجب ميشود كه از اعمال و عوامل مؤثر بر سلامت روح غافل شويم و لذتهاي بيماريزا را برگزينيم.
طلب لذت بسياري از اعمال (گناه و نافرماني)، براي روح همانقدر خطرناك است، كه طلب لذت اعتياد براي جسم.
قرار گرفتن در فضاي لذتهاي مرسوم و عادت شده و باقي ماندن در ميان آنها، به قدري اعتيادآور است، كه تصور لذت سلامت روح را براي انسان ناممكن ميكند. همچون معتادي كه با سپري شدن سالهاي متمادي عمرش در آتش سوزان اعتياد، لذت حضور در دل زيباي طبيعت، تنفس هواي لطيف، بوييدن يك گل، گام زدن در مهتاب، و لذت و شادماني و سبكبالي سلامت را چنان از ياد برده باشد، كه گويي هرگز آن را نچشيده است. و اما نكته در اينجاست كه راه چشيدن لذت سلامت روح، ترك لذت اعتيادهاست.
روح انسان، اصل وجود اوست، لذا بيشترين مسئوليت ما متوجهي سلامت روحيمان است. "جسم، ذهن و روح با يكديگر در ارتباطاند،... اگر وظايف خود را نسبت به روح به انجام برسانيم (يعني توجه دائم به سرچشمهي وجود و فرمانبرداري او)، جسم و ذهن نيز بهرهمند خواهند شد، اما اگر در مورد روح قصور كنيم، در نهايت جسم و ذهن نيز رنج خواهند كشيد." (3) اين مفهوم در كلام بزرگان ما به وفور ديده ميشود از جمله در اين بيانات امام علي(ع) كه ميفرمايند: "بيگناهي، تندستي است"(4)، "پيروي فرمان خدا بهترين ساز و برگ است"(5) و "هيچ كس نيكبخت نشد، مگر به اطاعت خداوند سبحان و هيچكس بدبخت نشد مگر به نافرماني خدا"(6)
همانطور كه سلامت جسماني داراي اصول تغذيهاي، ورزشي و نظافتي است كه خود مستلزم ترك بعضي لذتها و پذيرش بعضي زحمتهاست، سلامت روح نيز داراي اصولي است، و اين اصول چيزي نيست جز فرامين الهي و آنچه سرپيچي از آن گناه خوانده ميشود. به عبارتي گناه عامل بيماريزا براي روح انسان است، و البته انعكاس مستقيم آن به جسم و ذهن و زندگي زميني انسان نيز بازميگردد.(7)
اما از زندگي دنيا كه بگذريم، خوب است فراموش نكنيم كه اصلاً فلسفهي وجودي انسان بر روي زمين تزكيه و رشد روحي بوده است. مزرعهي دنيا فرصت و بستري است براي تحقق اين شكوفايي، كه راه آن نيز چيزي نيست جز عمل به فرامين الهي.
و اما از زندگي آخرت هم كه بگذريم، ميتوانيم مهمتر از دنيا و آخرت را ببينيم و دريابيم كه عمل به فرامين الهي و تأمين سلامت و سعادت روح ما تا چه اندازه ميتواند موجب شادي و رضايت خداوند باشد. مهر او به بندگانش بارها بيش از مهربانترين مادر به فرزندانش است، او بهتوبه (و بازگشت) بندهي خود فرحناكتر است از مردي كه در شبي تار شتر و تـوشـهي خـود را گـم كـنـد و آنـهـا را بـيـابـد.(8) اگر اين خداوند مهربان، عزيز و محبوب ماست، چگونه ميتوانيم خود را در مرداب گناه غرق كنيم؟
حال پس از شنيدن همهي اينها ميتوانيم بهخاطر بسپاريم كه اوامر خداوند، نسخهي آسماني سلامت روح است و جسم و ذهن، راه نيكبختي و راندن مشكلات، و عامل شادي و رضايت محبوب آسماني و تابلويي راهنما در جادهي وصل به او... اگر به واقع اين واقعيت را ببينيم و دريابيم كه فرامين الهي جز خير و بركت نيست، ديگر نه عمل به آنها دشوار خواهد بود و نه سرپيچي از آنها شيرين و لذتبخش!
1- در قرآن كريم به اين نكته بسيار اشاره شده است از جمله: "هر كه كار شايسته كند، به سود خود اوست، و هر كه بدي كند به زيان خود اوست، و پروردگار تو به بندگان خود ستمكار نيست." (فصلت: 46) و "اگر نيكى كنيد به خود نيكى كردهايد و اگر بدى كنيد به خود [بد نمودهايد]..." (إسراء:7)
2- مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك چند روزي قفسي ساختهاند از بدنم (مولانا)
3- به نقل از يوگاناندا؛ از انديشمندان شرق
4- غررالحكم و دررالكلم، توسط عبدالواحد آمدي، ترجمه محمد علي انصاري، مؤسسهي انتشاراتي امام عصر(عج)، چاپ دوم، 1384، ص 29، ح 198.
5- همان مرجع، ص 835، ح 10444
6- همان مرجع، ص 653، ح 8010
7- "و هر كس گناهى مرتكب شود فقط آن را به زيان خود مرتكب شده..." (نساء:111) "...اين است احكام الهى و هر كس از مقررات خدا [پاى] فراتر نهد قطعاً به خودش ستم كرده است..." (طلاق:1)
8- روايت از امام باقر(ع) به نقل از اصول كافي.
نيكا
بازگشت
Share
|