مقاله : و آنگاه او به میدان می آید
بسم ا... الرحمن الرحيم
"داستان کسانی که به جای خداوند سرورانی (تکیه گاهی) گرفتند همانند داستان عنکبوت است که خانه ای بساخت که اگر در می یافتند ، سست ترین خانه ها خانه ی عنکبوت است. "
(سوره عنکبوت آیه 42 )
در زندگی روزمره بسیار پیش آمده است که کاری را به پشت گرمی و پشتیبانی شخص دیگری آغاز میکنیم و زمانی که اطمینان حاصل میکنیم که فرد دیگری در این مسیر با ماست و ما را حمایت میکند، با اطمینان بیشتری گام بر میداریم. در واقع نیاز به اتکا و جلب حمایت در فطرت انسان نهفته است و او با ایجاد چنین فضایی احساس امنیت و رضایت کرده و با امید بیشتری حرکت میکند، اما در اکثر مواقع بعد از طی مسیری نه چندان دور درمییابیم که دیگران نیز چون ما از توانایی و امکانات محدودی برخوردار هستند و این قابلیت را ندارند که از تمام جوانب و در همه ابعاد، ضمانت محکمی برای حل موانع و مسائل پیش رویمان باشند.
ما به خاطر یک یا چند خصوصیت برجسته، فردی را به وکالت برمیگزینیم در حالی که تمام خصوصیات برجسته و صفات نیکو در حد کمال در خداوند جمع شده است و اوست که حتی پیش از آنکه خودمان بدانیم از تمام نیازها و خواستههای ما آگاه و بر برآورده ساختن آنها تواناست. البته این بدان معنا نیست که تواناییها، تخصصها و مهارت افراد را در کارها نادیده گرفته و با آنان مشـورت نکنیم، ولی انسـان متوکل هر کاری را با اتکا به خـدا انجام میدهد و حتی زمانی که کاری را به دیگری واگذار میکند، چشم امیدش به خداست و خود و دیگران را چون ابزاری در دست خدا میداند.
" پس اگر از تو روی گردانیدند بگو خدا برای من کافی است، خدایی جز او نیست و بر او توکل میکنم. هم او که صاحب تخت عظیم فرماندهی جهان است. توکل بر خدای قادر حکیم و رحیم ".
( سوره توبه ، آیه 29 )
در کتب مقدس به این موضوع چنین اشاره شده است: "به یاوران انسانی توکل نکنید، آنها همه فانی هستند و قادر به نجات کسی نیستند زیرا زمانی آنان نیز میمیرند و به خاک باز میگردند و تمام نقشههایشان نقش بر آب میشود "[1]1
کسانی که از انسان میترسند، گـرفتار میشوند امـا شخـصی که به خداوند توکل میکند در امان است و در امان میماند. (2)
توکل به معنای برگزیدن خداوند به وکالت و تکیه و اطمینان کامل به کارگزاری و تدابیر اوست و همچنین قطع امید کردن از هر آن چه و هر آن که غیر اوست. داشتن توکل مستلزم اعتماد کامل به خداوند است که به ایمان به او و تسلیم کامل نیاز دارد.
انسان متوکل با آگاهی از ضعف و ناتوانی خود و اعتراف به آن در برابر اراده خداوند سر تسلیم فرود آورده و برای رهایی از مشکلات تنها به او تکیه میکند. او میداند قدرت خداوند بالاترین قدرتهاست و اگر خداوند از کسی حمایت کند هیچکس نمی واند بر او پیروز گردد و اگر حمایت خود را از او بگیرد، هیچ کس قادر نخواهد بود از او حمایت کند. او هرگز برای گذشته افسوس نمی خورد و نگران آینده نیست. تمام زمان ها برای انسان متوکل، زمان حال است و از آنجایی که امکان تجربه حضور خداوند تنها در زمان حال میسر است، خداوند برای او تبدیل به تنها واقعیت زندگیاش میشود. به همین سبب او هیچ گاه احساس تنهایی نمیکند و درسختی و آسانی و در شرایط مختلف همیشه خوشحال و راضیست.
انسان متوکل اصولاً مشکلی را حس نکرده و هر گونه تغییری را نیز به عنوان بخشی از روند طبیعی زندگی میپذیرد و تسلیم خواست و اراده الهیست،چون خداوند که بهترین دوست و حامی اوست، در تاریکی و روشنایی و در تمام لحظات زندگی همیشه در کنار اوست .
البته توکل به خدا به این معنا نیست که ما با اتفاقات ناگوار روبرو نمیشویم، بلکه خداوند هر کاری را که به صلاح ماست انجام میدهد، در نتیجه ممکن است نتیجه کار همیشه از نظر ما خوشایند نباشد. همان طور که زنبور، عسل شیرین را از گل های آویشن که گیاهی کوچک و تلخ است میسازد، رنج و اندوه در زندگی انسان ممکن است به نتایج ارزشمندی در روند رشد و آگاهی منجر شود. پس بر ماست که در سختیها و مشکلات آگاهانه عمل کنیم و ایمان و توکل خود را از دست ندهیم.
" هیچ مشکلی نیست که راه حلی برای آن وجود نداشته باشد، پاسخ همه مشکلات انسان ارتباط با خداوند است. بهتر است مشکل را فراموش کنیم و توجه خود را به خداوند معطوف سازیم و به جای تکیه به دیگـران به خداوند توکل کنیم. آنگاه مشکلات در نظـرمان بیاهمیت جلوه میکنند و ما فضایی را ایجاد میکنیم که خداوند در زندگی مان وارد عمل شود. ما نباید بترسیم و از مواجهه با رویدادهای ناخوشایند وحشت زده شویم و این را نیز هرگز فراموش نکنیم که نبرد از آن ما نیست بلکه به خداوند تعلق دارد. " (3)
خداوند به ما اختیار عمل داده است. اما اگر کار خود را با توکل به خدا انجام دهیم، خواست او وارد عمل میشود و اگر آن کار خطا باشد، او ما را از انجام آن کار باز خواهد داشت. بنابر این میگوییم: " خدایا اختیارم را به تو میسپارم تا هر طور صلاح میدانی عمل نمایی، اگر خود را کاملاً به خدا واگذار کنیم و به او توکل کنیم، در همه حال با ما خواهد بود. "(4)
بسیاری از پیامبران با توکل به خداوند توانستند در میان دشمنان و مردم جاهل زمان خود دوام آورده و پیام الهی خود را انتشار دهند. در اثر ایمان راسخ و توکل قوی آنان، معجزات عظیم و اتفاقات عجیبی روی داده است. در صدر اسلام، پیروان رسول اکرم (ص) با این که از لحاظ تعداد و امکانات نسبت به کفار در موقعیت بسیار ضعیفتری قرار داشتند در سایه توکل به خداوند آنچـنان نیـرو و تـوانی بدست آورده بودند که قدرت کفـار نـه تنها آنها را مـرعـوب نمیکرد بلکه ایمان آنها را قویتر و محکمتر میساخت و هرگز از افزونی تجهیزات و امکانات کفار هراسی به دل راه نمیدادند، زیرا میدانستند که: " شیطان بر کسانی که ایمان آورده و به خدایشان توکل کنند تسلطی ندارد " .( سوره نحل آیه 102 )
حضرت محمد (ص) نیز با تکیه بر نیروی توکل، از چنگ دشمنان رهایی یافت. زمانی که دشمنان، ایشان و ابوبکر را در بیابان تعقیب میکردند، آنان به درون غاری پناه بردند. صدای دشمنان لحظه به لحظه نزدیکتر میشد . ابوبکر رو به حضرت محمد (ص) نمود و گفت: ما دو نفر هستیم ولی تعداد آنان بسیار زیاد است. بدون شک آنان ما را خواهند کشت، ولی حضرت محمد (ص) که تا آن زمان آرامش و سکوت خود را حفظ کرده بودند فرمودند: اشتباه میکنی، ما دو نفر نیستیم، بلکه سه نفریم، خداوند نیز با ماست. در آن لحظه معجزهای رخ داد و عنکبوتی بزرگ با تنیدن تار خود، دهانه غار را مسدود کرد، سپاه دشمن با دیدن تار عنکبوت تصور کردند کسی وارد غار نشده است و برای این که فرصت را از دست ندهند، به تعقیب خود ادامه داده، فوراً آنجا را ترک کردند. در آن روز توکل حضرت محمد (ص) جانشان را نجات داد، زیرا زمانی که دلهایمان آرام میگیرد خداوند دست به کار میشود .
کسی که هنر زندگی کردن بر اساس توکل را آموخته است به جای این که در سختیهای زندگی نومید و نگران گردد، نیرو گرفته و ایمان خود را محک میزند. کتاب مقدس در اینباره میگوید: " خداوند سکان دار زندگی ماست، امید ما به خداست، او مددکار و مدافع ماست، او مایهی شادی دل ما است. ما به نام مقدس او توکل میکنیم ." (5)
باید از خدا بخواهیم که قدرت درک خواست و اراده خود را به ما بدهد و با خواست او همکاری کنیم و بگذاریم که حکم وی بیوقفه به وسیله ما جاری شود. تسلیم کردن خویش با تواضع و احترام کامل، سادهترین و مطمئنترین و نزدیکترین راه به سوی خداوند است.
خداوند میفرماید: " هر یک از مخلوقاتم که به من چنگ زند و از دیگران قطع امید کند ضامن گردانم آسمانها و زمین را برای روزی رسانیدن او و اگر مرا بخواند اجابتش کنم و اگر چیزی بطلبد به او ببخشم و اگر آمرزش خواهد از من، او را بیامرزم و اگر کسی تنها به من بیندیشد و همه جا مرا ستایش کند هر آنچه را ندارد به او خواهم بخشید و از آنچه دارد مراقبت خواهم کرد " .(6)
و در قرآن کریم آمده است که: " خداوند به اهل توکل چنان روزی میرساند که به پرندگان، و از جایی که گمان نبرد، روزیاش می دهد و هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت میکند، (زیرا) که خدا امرش نافذ و روان است " . ( سوره الطلاق آیه 3 )
" اگر شما به خدا توکل داشتید چنانچه شایسته توکل کردن است روزی شما را نیز چون روزی مرغان میرساند که به صبح گرسنهاند و به شب سیر " . (7)
انسانها بر اساس سطح آگاهیشان برداشت های گوناگونی از توکل دارند، بعضی آن را با بیتفاوتی و منفعل بودن اشتباه گرفته و بعضی دیگر صرفاً با ادعای توکل بر خداوند انتظار دارند نتیجه تلاش و توکل شان را هر چه زودتر و آنگونه که خود میپسندند و انتظار دارند مشاهده کنند، در غیر این صورت دچار یأس و نومیدی میشوند، در حالی که بینش انسان متوکل از مرز جهان ماده فراتر رفته و متوجه جهان نامحدود و بینهایت است. به همین دلیـل دید او محـدود نمیبـاشد و اگـر فـوراً نتیجهی تـلاش خـود را نـدید، مـأیوس نمیشود ". (8)
باید دانست که توکل به معنای منفعل بودن و دست از عمل کشیدن نیست، چون یک پرنده نیز در لانه خود به انتظار رزق پروردگار نمینشیند و خود به دنبال یافتن دانه میرود، توکل نمودن کسانی که دست به عمل نمیزنند، طمعی بی حاصل است چون میخواهند بدون سعی و تلاش از نعمات خداوند برخوردار شوند، در این مورد روایتی در مثنوی مولوی وجود دارد که میگوید: روزی شخصی شتر خود را در بیابان رها کرد و به نزد پیامبر آمد، پیامبر از او پرسید : شتر را چه کردی ؟ او گفت: آن را رها کردم و به خدا توکل کردم. پیامبر فرمودند: " زانوی شترت را ببند و آنگاه توکل کن ".
و بدینترتیب پیامبر به آن مرد تعلیم دادتد که توکل بر خدا از کسی پذیرفته میشود که خود نیز تلاش کند. توکل با سعی و تلاش هیچگونه مغایرتی ندارد و اصولاً ترک عمل و بیکار نشستن به امید دریافت آنچه میخواهیم جهل محض است و در هیچ دین و آیینی پذیرفته نمیشود .
همچنین در حدیثی نقل شده که روزی حضرت موسی (ع) بیمار شد و گروهی از بنی اسرائیل به عیادتش آمدند و به او گفتند باید برای بهبود خود دارو بخورید. موسی گفت: من مداوا نمیکنم تا خداوند بیواسطهی دارو مرا شفا دهد. بیماریاش طول کشید، سپس به او وحی شد: " به عزت و جلالم سوگند شفایت نمیدهم تا به دارویی که آنها گفتند مداوا کنی. تو میخواستی حکمت مرا با توکلت بر من باطل کنی، بدان که توکل بر من با دارو خوردن و توسل به اسباب منافاتی ندارد. چه کسی جز من در گل ها و داروها خاصیت شفا قرار داده؟ " .(9)
انسان تنها زمانی میتواند به دریای بیکران و پاک و روح بخش وجود خداوند وارد شود که با تمام وجود تسلیم او باشد، پس بهتر است موانع و مشکلات زندگی مان را در حضور الهی رها سازیم و بگذاریم خداوند هرگونه که خود لازم میداند عمل کند، زیرا که خداوند پشتیبان و هدایت کننده متوکلان واقعی است. " (10)
پی نوشت:
1 ـ کتاب عهد عتیق
2 ـ عهد عتیق . امثال 29 : 25
3 ـ جی پی واسوانی
4 ـ از کتاب یک لحظۀ طلایی . تعالیم معنوی ، جلد 1
5 ـ عهد عتیق . مزامیر 33: 2
6 ـ احادیث قدسی . کتاب سخن خدا
7 ـ نهج الفصاحه حضرت رسول
8 ـ کتاب توکل از دیدگاه قرآن
9 ـ احادیث قدسی ، صدای او ، حمید رضا همتی
10 ـ جریان هدایت الهی
گردآوری و تدوین : ا.ص
بازگشت
Share
|